Office furniture oor Persies

Office furniture

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

تجهیزات اداری

office furniture

naamwoord

furniture intended for use in an office

voorbeelde

If you'd rather stay here as office furniture...
اگه ترجيح ميدي اينجا بموني...

New office furniture.
ميز صندلي جديد دفتر موضوع بهتريه

After some breakage of the office furniture, the editor an ex college athlete ,
پس از شکست چندتا از مبلهای دفتر مجله سردبیر که سابقاً قهرمان ورزشی دانشگاه بود ،

And I'm talking about something far more valuable than office furniture.
و من دارم درباره چیزی به مراتب با ارزشتر از مبلمان اداری صحبت میکنم.

nobody was anxious to pay me 2,000 pounds a year for sitting among streamlined office furniture and dictating letters to a platinum blonde.
کسی علاقه نداشت که به من سالی 2000 پوند، برای نشستن روی صندلی و دیکتهی نامهای به زیبارویی خیالی، بپردازد.

At the Simplex Office Furniture Shop,the National Cash Register Agency, he yearned for a dictaphone, for atypewriter which would add and multiply, as a poet yearns for quartos ora physician for radium.
جلو مغازه لوازم دفتری سیمپلکس و مغازه نمایندگی صندوق خودکار پول ناسیونال دلش برای داشتن یک دیکتافون و یک ماشین تحریر که جمع و ضرب هم بکند پر زد همان طور که شاعری دلش برای داشتن یک کتاب کمیاب پر میزند، همان طور که فیزیکدان دلش برای داشتن رادیوم پر میزند.

After some breakage of the office furniture, the editor an ex college athlete , ably assisted by the business manager, an advertising agent, and the porter, succeeded in removing Martin from the office and in accelerating, by initial impulse, his descent of the first flight of stairs.
پس از شکست چند تا از مبلهای دفتر مجله سردبیر که سابقاً قهرمان ورزشی دانشگاه بود با کمک مدیر تنومند امور اداری مدیر بخش آگهی و یک گزارشگر توانستند مارتین را از دفتر بیرون کنند و با هل محکمی او را از نخستین ردیف پلهها به پایین بفرستند

It was in the Pine Sol scented office of that furniture warehouse that I began my first novel.
در آن دفتر که بوی چوب و رنگ میداد اولین رمانم را شروع کردم.