Ration oor Persies

Ration

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

جیره، جیره بندی

ration

/ˈɹaʃən/ werkwoord, naamwoord

A portion designated to a person or group.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

سهم

naamwoord

I just have to ration myself, choose the right heart to stop.
من فقط سهم خودمو دارم ، انتخاب درست کسي که بايد بکشم.

جیره

naamwoord

The chief promised to give them rations as long as they wanted to remain there.
سرمهندس قول داد که تا وقتی که بخواهند آن جا بمانند به آنها جیره بدهد.

سهمیه

But your brother didn't only keep rations for times of emergency.
ولی برادرت فقط برای روز مبادا سهمیه بندی نکرده

آذوقه · کیله · راستاد · روزیانه · رژیم · (به صورت سهمیه) پخش کردن · (به ویژه سرباز) جیره · (جمع) خوراک · (عامیانه) کوپن · جیره بندی · جیره بندی کردن · جیره دادن · سهمیه بندی کردن · سهمیه دادن · کوپن دادن · کیله دادن

Soortgelyke frases

Bounded rationality
عقلانیت محدود

rational egoism
خودپرستی عقلایی

rational number
اعداد گویا

maintenance rations
جيرههاي آغازگر · جيرههاي روزانه · جيرههاي نگهدارنده · جيرههاي پايه · جیرههای زادآوری · جیرههای غذایی · جیرههای پرواری

Rationalization
توجیه · دلیل تراشی

Job Rationalization
منطقی کردن شغل

capital rationing
سهمیه بندی سرمایه- جیره بندی

rational
استدلالی · بخرد · بخردانه · تعقلی · خرد آمیز · خرد پذیر · خردمند · خردمندانه · عاقل · عاقلانه · عقلانی · عقلی · فکری · مستدل · منطق · منطقی

rational account
حساب گویا

voorbeelde

The term is used, usually pejoratively, to describe thinking and actions that are, or appear to be, less useful, or more illogical than other more rational alternatives.
این اصطلاح معمولاً بار منفی دارد که به توصیف اندیشه یا اعمالی میپردازد که نسبت به گزینههای عقلانی خود، کمتر قابل استفاده و بیشتر غیرمنطقی هستند.

So they're all well documented deviations from rational behavior.
پس همه ی اینها انحراف های مستند از رفتار منطقی هستند.

He proceeds to demonstrate how rational, well-conceived ideas of peace and cooperation among states were undermined in short order by the realities of chaos and insecurity in the international realm.
او سپس نشان میدهد چگونه نظریات مربوط به صلح و همکاری میان دول با واقعیات آشوب و عدم امنیت در جامعه بینالمللی روبرو شدند و ضعف خود را نشان دادند.

eyes stilled to a desperately rational pain
در چشمانش درد و رنج نومیدانهای موج میزد.

How long does she expect to keep going if she keeps giving her rations away?
انتظار داره چقدر به راهش ادامه بده وقتي داره مدام جيره غذايي خودش رو به اين و اون ميده ؟

if any remained, they were worse than beggars and nothing more could be taken from them; even the soldiers, usually pitiless enough, instead of taking anything from them, often gave them the last of their rations.
وضع کسانی که مانده بودند از گدایان بدتر بود و چیزی نداشتند که از ایشان گرفته شود و حتی سنگدلترین سربازان نیز به جای آنکه چیزی از آنان بگیرند آنچه از جیره خود مانده بود، به آنها میدادند.

The ration would cost about $50 at an average grocery store in the United States, but the Cuban citizen pays only $1.20 for it.
هزینه هر سبد غذایی برای یک نفر در فروشگاههای آمریکا در حدود ۵۰ دلار آمریکا است اما مردم در کوبا برای دریافت این سبد غذایی تنها حدود ۱٫۲۰ دلار میپردازند.

The greatest degree of rational consistency could not have been more engaging, and they talked with mutual satisfaction.
جاذبه هیچ بحث و استدلالی به پای این لبخند و پافشاری نمیرسید. هر دو راضی از یکدیگر به راه افتادند.

Mises and Hayek argued that economic calculation is only possible by information provided through market prices, and that bureaucratic or technocratic methods of allocation lack methods to rationally allocate resources.
میزس و هایک استدلال کردند که محاسبهٔ اقتصادی تنها با اطلاعات ناشی از قیمتهای بازار ممکن است، و این که روشهای دیوانسالارانه یا فن سالارانهٔ تخصیص فاقد روشهای تخصیص عقلانی منابعند.

Well, they were happy as could be, because he hadn't said a rational word in the weeks of observation.
خب، خیلی خوشحال بودند، چون او در این هفتههای مشاهده یک کلام منطقی هم از دهنش در نیومده بود.

So, though all was well with these soldiers, and they had abundant rations and good health and no casualties, yet they found fault with the handling of the universe, and hoped this unexpected Englishman had come to set it right.
لذا، با اینکه سربازان مصری همه چیزشان خوب و آراسته و جیره غذائی آنها کافی و از نظر صحت بدنی نیز در حد پسندیدهای بودند و هیچ سربازی را هم در طی این جنگ از دست نداده بودند، معذالک آنها در مورد دخالت در امور جهان ناخرسند و امیدوار بودند که بجای آنها هرگونه مسئلهای را که در گیتی باشد، آن سربازان انگلیسی که به طور غیر منتظرهای در آنجا حضور یافتهاند حل کنند.

Launched in 2010 with the full name of Rational Open Access: RPG Edition.
در سال ۲۰۱۰ میلادی با نام کامل Rational Open Access: RPG Edition آغاز به کار کرد.

For instance, it has been proposed that conflict is modulated by bounded rationality and various cognitive biases, such as prospect theory.
برای مثال ادعا شدهاست که درگیری با عقلانیت محدود و تعصبات شناختی متنوع مثل prospect theory اتفاق میافتد.

Without rations, they're gonna be dead in a matter of days.
بدون جيره غذايي در عرض چند روز مي ميرن.

They would rest two nights and draw four days' rations from their store, duly set out near Auda's tent by Young's care.
قرار بود که آنها دو شب استراحت کنند و جیره چهار روز خود را از انبارهایشان که توسط یانگ در نزدیکی چادر عودا ذخیره شده بود دریافت نمایند.

Critical rationalists hold that scientific theories and any other claims to knowledge can and should be rationally criticized, and (if they have empirical content) can and should be subjected to tests which may falsify them.
خردگرایان انتقادی بر این باورند که نظریات علمی و هر ادعای دیگری در خصوص دانش را میتوان و باید، عقلاً نقد کرد و (اگر محتوای تجربی دارند) میتوان و باید آزمود که ممکن است ابطالشان کند.

The difficult ones, perhaps, the complex ones with their seas of doubts and objections, rationalities.
شاید مردهای سرسخت، مردهای غرقه در دریای شک و شور و حسابدانی.

The German sociologist Max Weber proposed an interpretation of social action that distinguished between four different idealized types of rationality.
ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی، تفسیر کنش اجتماعی را ارائه داد که بین چهار نوع مختلف عقلانیت آرمانگرا تمایز قائل بود.

But underneath, it's that same extremism that I found in Holocaust denial parading as rational discourse.
اما در زیر، همان افراطی گرایی که در انکار هولوکاست یافتم به عنوان یک گفتمان منطقی جولان می دهد.

WK: And people actually, after the collapse of the Hosni Mubarak regime, the youth who have organized themselves in certain groups and councils, they are guarding the transformation and they are trying to put it on a track in order to satisfy the values of democracy, but at the same time also to make it reasonable and to make it rational, not to go out of order.
وضاح خنفر: حقیقتش مردم بعد از سقوط رژیم حسنی مبارک، وضاح خنفر: حقیقتش مردم بعد از سقوط رژیم حسنی مبارک، جوانهایی که خودشان را در قالب گروه ها و انجمن ها سازماندهی کردند جوانهایی که خودشان را در قالب گروه ها و انجمن ها سازماندهی کردند اونها از این دگرگونی محافظت می کنند و اونها سعی می کنند اون رو در مسیری قرار دهند تا ارزش های دموکراسی را تحقق بخشند، تا ارزش های دموکراسی را تحقق بخشند، ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه. ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه. ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه. ولی همزمان این حرکت رو معقول و منطقی کنند، تا از سامان خارج نشه.

I know my father wouldn't necessarily say that the voice of the public is the voice of God, but he did feel very much that the voice of the people is a rational voice and should be heard.
مي دانم كه پدرم الزاما نمي گويد صداي مردم ، صداي خداست اما معتقد بود كه صداي مردم يك صداي منطقي است و بايد شنيده شود

and Lady Catherine's behaviour was most friendly and obliging. It was Mr. Collins's picture of Hunsford and Rosings rationally softened; and Elizabeth perceived that she must wait for her own visit there to know the rest.
رفتار لیدی کازبن هم خیلی دوسـتانه و محبتآمیز بود همان بود که آقای کالینز از هانس فرد و روزبنکز گفته بود، اما معقولتر و ملایمتر الیزابت میفهمید که برای سر در آوردن از بقیه چیزها باید صبر کند تا روزی که خودش به دیدن آنها میرود.

So, let's start with what's rational for an addict.
خب، با اینکه چه چیزی برای یک معتاد منطقی است شروع کنیم.

But your brother didn't only keep rations for times of emergency.
ولی برادرت فقط برای روز مبادا سهمیه بندی نکرده

Either that fact is itself rational (which saves the efficient-market hypothesis but makes CAPM wrong), or it is irrational (which saves CAPM, but makes the EMH wrong – indeed, this possibility makes volatility arbitrage a strategy for reliably beating the market).
اگرچه این اثر عقلایی (که فرضه بازار کارا را نگه میدارد ولی باعث میشود CAPM اشتباه باشد) یا این غیر منطقی است که CAPM را نگه میدارد ولی باعث میشود فرضیه بازار کارا اشتباه باشد.