clarification oor Persies

clarification

naamwoord

The act of clarifying; the act or process of making clear or transparent by freeing visible impurities; particularly, the clearing or fining of liquid substances from feculent matter by the separation of the insoluble particles which prevent the liquid from being transparent.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

وضوح

naamwoord

زلالسازي

توضیح

naamwoord

At times, though, we may think that a certain clarification is overdue.
اما، گاهی ممکن است تصور کنیم که برخی نکات میبایست پیش از اینها توضیح داده میشد.

روشنی · تصفیهسازی · روشنسازی · پالایش · تصفیه · شفاف سازی

voorbeelde

One member of parliament, Ali Motahari, son of a religious leader during the Iranian revolution, has asked for clarification from authorities on the audio recording.
یکی از نمایندگان مجلس به نام علی مطهری، فرزند یکی از رهبران مذهبی ایران در طی انقلاب این کشور، درخواست کرده است مسئولان کشور در باره این فایل صوتی رسماً توضیح دهند.

Still waiting for clarification on that.
هنوز منتظریم شفاف سازی بشه

But the text does not indicate mere clarification of linguistic terms.
اما خود متن، به شرحی محض از واژههای زبانشناسی اشاره نمیکند.

Why was clarification of justice needed in the first century C.E.?
چرا نشان دادن چهرهٔ واقعی عدالت در قرن اوّل د. م. ضروری بود؟

I'm sure I do not intend any disrespect, brother, merely clarification on what exactly is my position.
حتماً همینه ، قصد بی احترامی نداشتم برادر فقط میخواستم از جایگاه خودم بیشتر بدونم

18 As the years pass, Jehovah continues to give us further clarification of truth, including a clearer understanding of his prophetic word.
۱۸ با گذشت سالها، یَهُوَه مستمراً در درک جنبههای مختلف حقیقت، منجمله کلام نبوی خود به ما کمک و یاری رسانیده است.

(b) If a Christian finds a Scriptural clarification difficult to understand, what is a wise attitude to have?
ب) چنانچه فردی مسیحی توضیح آیهای را درست متوجه نشود بهترین کاری که میتواند بکند چیست؟

In 1999 came clarification of when and how ‘the disgusting thing stands in a holy place.’
در سال ۱۹۹۹ شرح روشنی در بارهٔ ‹مکروهِ ویرانی که در مقام مقدّس برپا شده› داده شد.

Later in the same year came a clarification that affected school-age children of Jehovah’s Witnesses in a number of countries.
کمی بعد در همان سال موضوعی دیگر روشن شد که در بسیاری از کشورها بر فرزندانی از شاهدان یَهُوَه که به مدرسه میرفتند تأثیر میگذاشت.

In this more specific sense, analytic philosophy is identified with specific philosophical traits (many of which are rejected by many contemporary analytic philosophers), such as: The logical-positivist principle that there are not any specifically philosophical facts and that the object of philosophy is the logical clarification of thoughts.
در این معنای خاص فلسفهٔ تحلیلی با ویژگیهایی شناخته میشود (که بسیاری از آنها توسط بسیاری از فیلسوفان تحلیلی معاصر رد شدهاند) مانند: اصل اثباتگرایی منطقی که بیان میکند که چیزی به اسم حقایق مشخص فلسفی وجود ندارند و هدف از فلسفه، روشن کردن منطقی افکار است.

But we can ask ourselves: ‘How do I respond to clarifications in Bible understanding when they are presented today?
با این حال، میتوانیم از خود سؤال کنیم: ‹اکنون با چه دیدی به توضیحاتی که در مورد کلام خدا داده میشود مینگرم؟

Rather, he meant it as he expressed it in the parenthetical clarification later added to Introduction to Metaphysics (1953), namely, "the confrontation of planetary technology and modern humanity."
بلکه منظور او همانطور که در توضیحی پرانتزگونه بعدها به «مقدمهای در متافیزیک» (۱۹۵۳) افزوده بود با عنوان مواجهه با تکنولوژی سیاره ای و بشریت مدرن بود.

The EU contacted the Saudi authorities to seek clarification of the reasons for this ban.
اتحادیهٔ اروپا در این مورد با مقامات کشور عربستان تماس گرفت تا دلایل این ممنوعالخروجی آشکار شود.

For clarification, no one's getting fired.
با اين توضيح که کسي اخراج نميشه

I'll ask for clarification next time.
دفعه ديگه ازش مي خوام که بيشتر توضيح بده

They present several clarifications of our understanding of the timing of events in Jesus’ prophecy about the last days and in his parable about the wheat and the weeds.
در آنجا درکی جدید از زمان تحقق وقایع پیشگویی عیسی دربارهٔ ایّام آخر و حکایتش دربارهٔ گندم و علف سمی آمده است.

Following this clarification and after some careful self-examination, Russell Poggensee acknowledged: “The heavenly hope had not been awakened within me by Jehovah through his holy spirit.”
برادر راسِل پاگِنسی پس از روشن شدن این امر و محک زدن امید خود، به این نتیجه رسید: «یَهُوَه امید آسمانی را از طریق روحالقدسش در من برنینگیخته است.»

Also, on page 5, there are some terms which need clarification.
در صفحه 5 هم یه سری شرایط وجود داره که نياز به شفاف سازي داره

The Paralympics, just for a little bit of clarification, are the Olympics for people with physical disabilities -- amputees, persons with cerebral palsy, and wheelchair athletes -- as opposed to the Special Olympics, which deals with people with mental disabilities.
مسابقات پاراالمپیک، فقط یک توضیح برای روشن شدن، یک المپیک برای افرادی است که معلولیت جسمی دارند -- مقطوع العضوها، فلج مغزی ها و ورزشکارهایی که بر روی ویلچیر هستند -- و این فرق میکنه با "المپیک استثنایی" که مخصوص افرادی است که معلولیت ذهنی دارند.

Civil-Preliminary Clarification Tank
Civil-مخزن شرح مقدماتیStencils

The principle that the logical clarification of thoughts can be achieved only by analysis of the logical form of philosophical propositions.
این اصل که روشن شدن منطقی اندیشهها تنها با تجزیه و تحلیل شکل منطقی گزارههای فلسفی امکانپذیر است.

Is some clarification in order regarding ‘the disgusting thing standing in a holy place’?
آیا لازم است توضیحاتی در مورد ‹مکروه که در مقام مقدّس برپا شده› داده شوند؟

At the court, officials provided no clarification about the detainees’ cases on the grounds that the presiding judge was absent, and advised them to return on Saturday, April 7.
درداگاه، مقامات هیچ توضحی وتوجیهی درباره پرونده زندانیان یاد شده به دلیل اینکه قاضی دادگه حضور نداشت فراهم نکرده وبه آنها توصیه کردند که روز یک شنبه هفتم آوریل به این منظور بازگردند.

* Will the working group request clarification from the Syrian government with regards to the process and purpose behind updating the registries and will it press the government to inform the families of the victims of the whereabouts of the remains, and return the remains to the families?
* آیا این کار گروه از دولت سوریه در مورد فرایند و قصد آنها در به روز رسانی کردن سوابق ثبت احوال خواستار شفافسازی خواهند شد؟ و آیا به دولت سوریه فشار خواهند آورد تا خانوادههای قربانیان را دربارهی محل نگهداری بقایای عزیزانشان مطلع کنند، و بقایای آنها را به خانواده ها بازگردانند؟

im gonna need some clarifications
بايد توضيحات ضروري را به من بدي