conceive oor Persies

conceive

werkwoord

(transitive) To develop an idea.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

تصور کردن

werkwoord

who, I conceived, would read it in a rather strong voice
نزد خود تصور کردم که او تابلو مرا با صدای بلند خواهد خواند

نگاشتن

werkwoord

اندیشیدن

werkwoord

فهمیدن · (در مغز) تکوین یافتن · آبستن شدن · اندیش زایی کردن · بارور شدن · باور داشتن · برداشت کردن · بستن شدن · بسته شدن نطفه · به فکر خطور دادن · بیان کردن · تخیل کردن · حامله شدن · در شکم داشتن · در فکر پروردن · درک کردن · معتقد بودن · گشن دادن

Soortgelyke frases

conceivableness
امکان پذیری · قابلیت تصور

conceivably
بطورقابل تصور · چنانکه بتوان تصورکرد

conceivable
با عقل جور در آمدنی · باور کردنی · شدنی · قابل تصور · ممكن · ممکن · پندار پذیر

conceive of
انگاشتن · در نظر داشتن · روبروشدن · فرض کردن · مواجه شدن با · پنداشتن

conceivability
امکان پذیری · تصورپذیری · قابلیت تصور

ill-conceived
بد طرح شده · بد نقشه ریزی شده · نسنجیده

conceivable
با عقل جور در آمدنی · باور کردنی · شدنی · قابل تصور · ممكن · ممکن · پندار پذیر

voorbeelde

had conceived the idea of going off without paying what they owed;
در صدد برآمده بودند که با استفاده از فرصت بدون پرداخت پول بگریزند.

He proceeds to demonstrate how rational, well-conceived ideas of peace and cooperation among states were undermined in short order by the realities of chaos and insecurity in the international realm.
او سپس نشان میدهد چگونه نظریات مربوط به صلح و همکاری میان دول با واقعیات آشوب و عدم امنیت در جامعه بینالمللی روبرو شدند و ضعف خود را نشان دادند.

The idea of creating an international festival within the UK was first conceived by Rudolf Bing, the General Manager of Glyndebourne Opera Festival, and Audrey Mildmay (wife of John Christie) during a wartime tour of a small-scale Glyndebourne production of The Beggar's Opera.
ایدهٔ ایجاد یک جشنواره بینالمللی در انگلستان برای اولین بار توسط رودولف بینگ، مدیر کل جشنوارهٔ اپرای گلَیندبُرن، و آدری مَیلدمِی (همسر جان کریستی) در اثنای یک تور زمان جنگ و اجرای اپرای گدا؛ محصولی که در مقیاس کوچکی توسط گلَیندبُرن تولید شده بود، متصور شد.

said Lydgate, conceiving that these might press rather tightly on Mr. Farebrother.
لایدگیت میپنداشت این بندها آقای فیربرادر را سخت در فشار گذاردهاند.

The godly man Joseph was engaged to Mary at the time she conceived.
مریم پیش از آنکه باردار شود به نامزدی مرد خداترسی به نام یوسف درآمده بود.

But from some queer, almost animal, cunning he conceived the idea of hiding his strength and lying low for a time, pretending if necessary not to be yet in full possession of his faculties
متنها به دلیل غریبی که شبیه به نیرنگی حیوانی بود، ناگهان به نظرش رسید تا مدتی نیروی خود را پنهان دارد، در کمین باشد، تمارض کند و حتی اگر لازم باشد خود را اندکی به نفهمی بزند تا کمکم خوب بشوند

they made her regret having conceived them.
بلکه موجب تأسف و پشیمانی او نیز میشدند

Oh, well, in general outlines I can conceive the change. ' said Stepan Arkadyevitch, responding with a sympathetic glance to the expression of the countess,
این بود که با نگاهی گرم و محبت آمیز به نگاه او پاسخ داد : البته ، به طور کلی میتوانم این تحول را درک کنم.

and the pair, on their shaggy home bred camels, looked as little like sheikhs of their reputation as can be conceived.
هر دوی آنها با شترهای پشمالوی محلی که سوار بودند، به هیچوجه به شیوخی با آن اسم و رسم شباهت نداشتند،

and she conceived of it as lambent flame, gentle as the fall of dew or the ripple of quiet water,
و آن را همچون شعلهای ملایم به نرمی فرو نشستن شبنم بر برگهای گل یا چین و شکن آبهای آرام،

Has the women’s movement now become so normalised that we cannot conceive of needing to take positive action to secure equal education outcomes for boys?”
آیا جنبش زنان اکنون بسیار عادی شدهاست و ما نمیتوانیم نیاز به اقدام مثبتی برای دستیابی به نتایج آموزشی برابر برای پسران داشته باشیم؟» در بریتانیا بیشتر افراد بیخانمان مرد هستند.

No, she must have conceived some pathetic scene;
محبت مادری هم از آنهاست.

Levin could never have conceived that
له وین هرگز نپنداشته بود که

All that he saw was shapely, but the shapes seemed at once clear cut, as if they had been first conceived and drawn at the uncovering of his eyes, and ancient as if they had endured for ever.
تمام چیزهایی که میدید شکیل بودند، اما شکل آنها واضح بود، گویی که طرح آنها را به یک باره در مقابل چشمان بی حجاب او ریخته و ترسیم کرده بودند، و در عین حال طرحها چنان باستانی بودند که گویی از ازل وجود داشتند.

No malice, no pre conceived notions of any kind.
در کار من نه بدخواهی دخالت داشته است، و نه غرضورزی و پیش داوری.

After some cogitation, accompanied with an intent look at his patron, Mr.Cruncher conceived the luminous idea of replying
آقای کر نچر پس از اندکی تأمل و دقت در چهرهء ولی نعمت خود فکری بکر از خاطرش خطور کرد که بگوید:

Had there been a “throwing down of seed,” or a conceiving of human offspring, before Adam and Eve sinned?
آیا «پاشیدن تخم» یا باردار شدن بشر قبل از گناه آدم و حوّا صورت گرفت؟

in which period the earth which they conceive to be flat will turn upside down
در روز رستاخیز زمین که به گمان ایشان مسطح است زیروزبر میگردد

Dear Lump: You were conceived on the scenic coast of Maine, twelve feet above the high tide line and twenty yards east of the seawall.
نطفه مین بسته شدی. سه متربالاترازخط جزر و ساحلی شش متردرجهت شرق دیواره.

It was just conceivable.
مطلبی که او در آرزویش مانده و موضوعی قابل تفکر بود.

I was eating it decades before you were even conceived.
از چند سال قبل از تولد تو من اين شيريني رو ميخوردم

"... whoever imbecile conceived this, um, moronic experience
هر پخمه ای که این تجربه ی نسنجیده رو به شکل نمایش در آورد...

And neither can it be conceived outside the book.
البته قرینهای بر این که نامه خطاب به کیست وجود ندارد.

and when the volume slipped from her hands, she fancied herself seized with the finest Catholic melancholy that an ethereal soul could conceive.
و وقتی کتاب از دستش میافتاد خود را دست خوش ظریفترین خلسه مالیخولیایی کاتولیکی میپنداشت که فقط یک روح اثیری میتواند آنرا درک کند.

She conceived the shrewdest enemies of the people, those who deceived them most frequently and most cruelly, as little, big bellied, red faced creatures, unprincipled and greedy, cunning and heartless.
آن وقت در نظرش مجسم میشد که بدترین دشمنان توده آنهائیکه او را این قدر زیاد و با بی رحمی گوش میزدند اشخاص کوتاه قد شکمگندهایبودند حریص و مزدور و بی رحم و حیلهگر دارای گونههای سرخ.