constructiveness oor Persies

constructiveness

naamwoord

The characteristic of being constructive.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

قوه ساختمان

Soortgelyke frases

constructive payment
رانک ار امش یتخادرپ دزمتسد امرفراک( دنمدوس تخادرپ سرتسدرد هشیمه دیاب لوپ نیا .دهدب امش هب هک هتشاذگ امش هب تسا شتقو هک عقوم ره دناوتب امرفراک هک دشاب)دزادرپب

mid construction
نیمه ساز

steel construction
سازه فولادی

constructional
ترکیبی · ساختمانی

constructive eviction
اخراج

construction
(زبان شناسی) ترکیب · (هرچیز ساخته شده) بنا · (هندسه) ترسیم · اثر هنری سه بعدی (که معمولا از آمیزش چند ماده ساخته شده است) · احداث · ایجاد · برداشت · تعبیر · تفسیر · رسم · روش ساختن · ساخت · ساختار · ساختار دستوری که شامل دو یا چند جز اصلی باشد · ساختمان · ساختمان- بنیاد- نهاد · ساختمانسازی · ساختن · ساختوساز · سازه · عمارت · مسکونی · هم گذاشت هنری

constructive
(حقوق) تفسیر شده (از طریق تعبیر قوانین مربوطه) · تفسیری · ره گشا (در مقابل : ویرانگر destructive) · ساختاری · ساختمانی · سازا · سازنده · سازه ای · سازگر · سودمند · مصلح · مصلحانه · وابسته به ساختمان یا ساختار

construction permit
پروانه ساختمان

constructively
سازنده

voorbeelde

So brilliant -- there it is, right there, that distance that I'm talking about -- that psychological construct to protect you from the results of your work.
خیلی عالی است، این همان فاصله ای است که من از آن صحبت می کنم. این همان سازه روانی است که شما را از نتیجه کارتان محافظت می کند.

It tells you that, in fact, our governments, vertically constructed, constructed on the economic model of the Industrial Revolution -- vertical hierarchy, specialization of tasks, command structures -- have got the wrong structures completely.
این نشان می دهد که در حقیقت دولتهای ما که به شکل عمودی ساختار یافته اند و بر مبنای مدلهای اقتصادی انقلاب صنعتی بنا نهاده شده اند -- سلسله مراتب عمودی، تخصصی شدن وظایف، ساختارهای فرماندهی -- همگی ساختار کاملاً اشتباهی دارند.

Despite this, construction of the main building was completed within 18 months.
قرار است کار ساختمان این این سرک در ۱۸ ماه تکمیل گردد.

After the Jet Propulsion Lab (JPL) tested this antenna and found it better than their conventional 64-meter antennas, they too switched to this method of construction for all subsequent antennas of their Deep Space Network (DSN).
پس از آنکه Jet_Propulsion_Laboratory این آنتن را تست کرد، دریافتند که این آنتن بهتر از آنتنهای معمولی و ۶۴ متری است، این روش ساخت برای همهٔ آنتنهای NASA_Deep_Space_Network مورد ملاحظه قرار گرفت.

This is hardly constructive, David!
واقعا سودمنده ديويد!

For several long minutes, I watched him construct a sandwich.
برای مدتی طولانی، من او را تماشا میکردم که چه طور یک ساندویچ درست کرد.

stood two large warehouses of more recent construction,
دو انبار دیده میشد که ساختمانشان جدیدتر بود.

Construction of roads has started in that time.
ساخت خانههای چرخی نیز درین دوران آغاز شد.

It was a little pocket three barrel revolver of old fashioned construction.
تپانچهای قدیمی، کوچک، جیبی و سه گلولهای بود.

The first wave farm was constructed in Portugal, the Aguçadoura Wave Farm, consisting of three Pelamis machines.
اولین نیروگاه موج در کشور پرتغال، نیروگاه موج آگوکادورا خود شامل ۳ نوع از ماشین آلات pelamis میباشد.

In particular the Grötzsch graph, an 11-vertex graph formed by repeated application of Mycielski's construction, is a triangle-free graph that cannot be colored with fewer than four colors, and is the smallest graph with this property.
به ویژه، گراف Grötzsch (یک گراف ۱۱ راسی که با استفادهٔ مکرر از دستورالعمل میسیلیسکی به وجود میآید) یک گراف آزاد-مثلث است که نمیتوان آن را با کمتر از ۴ رنگ، رنگ آمیزی کرد و کوچکترین گراف موجود با این خاصیت است.

The Industry Foundation Classes (IFC) data model is intended to describe building and construction industry data.
کلاسهای بنیادین صنعت (به انگلیسی: Industry Foundation Classes, IFC) مدل دادهای است که برای بیان دادههای صنعت ساخت و ساز و ساختمانسازی به کار میرود.

Complementary metal–oxide–semiconductor (CMOS) is a technology for constructing integrated circuits.
مکمل اکسید فلز نیمه هادی (CMOS) سی / موس یک تکنولوژی برای ساخت مدارات مجتمع است.

Construct the vector difference of the other vector and this one
ایجاد تفاوت برداری بردار دیگر و این بردار

We construct equipment, which increases the energy of fuel millions of times.
اون دستگاه رو ساختيم که بتونه انرژي سوخت رو افزايش بده

The construction of connected space theory in higher dimensions.
ساختن نظریه فضای متصل در ابعاد بالا.

Construct a parabola through this point
ایجاد یک سهمی از طریق این نقطه

Everywhere the same enthusiasm, the same constructive fever:
همهجا همان شور و همان تب ساختمانی دیده میشود:

Many important constructions in mathematics can be studied in this context.
بسیاری از ساختارهای مهم در ریاضیات را میتوان در این بافت مورد مطالعه قرار.

While one should carefully consider what is likely to occur, it is not possible or constructive to try to think of every eventuality.
اگرچه اشتباه نیست که احتمالات را بدقت از نظر بگذرانیم، ولی اینکه بخواهیم تمام جوانب و احتمالات را پیشبینی کنیم، نه امکانپذیر و نه سازنده است.

Construction requires study and observation.
ساخت و ساز نیازمند مطالعه و مشاهده است.

An additional twist is that all of the constructions in English are used not only literally, but in a quasi-metaphorical way.
خم دیگرماجرا اینجاست که همه ساخت ها در زبان انگلیسی نه تنها به شکل مستقیم و لفظی استفاده می شوند، بلکه در حالت شبه - استعاری نیز استفاده می شوند .

Sometimes when houses merge in a street or new constructions are built after the numbering was made, the address can become ambiguous.
گاه، وقتی ساختمانی به خیابانی اضافه میشود، یا ساخت و سازهایی بعد از شمارهگذاری خیابان صورت میگیرد ممکن است نشانی مبهم شود.

That's the example of how legacy thinking about identity subverts the security of a well-constructed system.
اون مثالیه از نحوه تفکر سامانه موروثی درباره هویت که امنیت یک سیستم خوش ساختار را بهم میریزه.

In 2003, the construction of three new buildings started.
در سال ۱۹۹۴ عملیات ساخت سد سهدره آغاز شد.