corridor oor Persies

corridor

/ˈkɒrɪˌdə(ɹ)/, /ˈkɒɹɪˌdɔː(ɹ)/, /ˈkɒrɪˌdɔː/, /ˈkɔɹəˌdɔɹ/ naamwoord

A narrow hall or passage with rooms leading off it.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

کریدور

airspace

and, pushing aside the warder's arm, walked along the corridor and up the stairs almost steadily.
دست وکیل بند را کنار زد و کریدور و پلکان را با گامهای نسبتاً استواری پیمود.

راهرو

naamwoord

narrow hall or passage

Twenty yards farther up, the corridor branched into another T junction.
در ۲۰ متری راهرو، سه راه دیگری بود.

دهلیز

naamwoord

Beyond the heavy, rusty iron bars, a sort of dark and vaulted corridor could be descried.
عقب میلههای سنگین و زنگ زده آن یک نوع دهلیز طاق دار و تاریک تشخیص داده میشد.

سرسرا · غلام گردش · دالان · (باریکه ی زمین یا راه از میان کشور خارجی یا ناحیه) نواره

Soortgelyke frases

Polish Corridor
(لهستان - از 9191 تا 9391) دالان دانتزیک

air corridor
دالان هوایی · راه هوایی (که مورد توافق بین المللی است) · کریدور هوایی · گذرگاه هوایی

voorbeelde

went along the corridor.
داخل راهرو شدم؛

Panting, Stu rounded a comer, sprinted ten feet before he realized the corridor was a dead end
نفس نفس زنان یک پیچ را دور زد. ۱۰ متر دویده بودکه فهمید راه به جایی ندارد.

We also display good manners by not talking, texting, eating, or roaming the corridors needlessly during the program.
همین طور طی برنامهها با دیگران صحبت نمیکنیم، پیامک نمیفرستیم، به غذا خوردن مشغول نمیشویم یا در صورتی که لازم نباشد در راهروها راه نمیرویم.

Beyond the heavy, rusty iron bars, a sort of dark and vaulted corridor could be descried.
عقب میلههای سنگین و زنگ زده آن یک نوع دهلیز طاق دار و تاریک تشخیص داده میشد.

Their father, stretched out on a hard bench in the hospital corridor, was drunk.
پدرشان مست روی نیمکت سخت راهروی بیمارستان دراز شده بود.

10-66, south main corridor now!
10-66راهرو جنوبي اصلي همين حالا

said Harry slowly, halfway down the corridor.
هری در وسط راهرو ایستاد و گفت:

and this time, Marius heard his step die away in the corridor of the hovel, and descend the staircase rapidly.
و این دفعه ماریوس صدای پای او را شنید که در دهلیز دور شد و از پلکان به سرعت پایین رفت.

filling another which she carried in her hand, strode down the long corridor
در حالی که یک لیوان پر دیگر در دست میگرفت به راهروی طویل قدم گذاشت

While Rosemont's land area and population are relatively small among municipalities in the Chicago Metropolitan Area, the village is a major center for commercial activity in the region and is a key component of the Golden Corridor.
در حالی که مساحت زمین و جمعیت سرزمین روزمونت نسبتاً کوچک در میان شهرداریهای در منطقه کلمبیا شیکاگو است، این روستا مرکز مهمی برای فعالیت تجاری در منطقه است و یکی از عوامل تأثیرگذار در مسیر طلایی است.

Most people, he noticed, were skirting him in the corridors, avoiding his eyes.
هری متوجه شد که بسیاری از دانشآموزان در راهروها از او دوری میکنند و نگاهشان را از او میدزدند.

Much later that evening, not long before midnight, Stu pushed her down the silent hospital corridor in a wheelchair.
چندین ساعت بعد از آن شب، دقایقی از نیمه شب، استو، فرانی راروی صندلی چرخدار در راهروی بیمارستان هل میداد.

He wasn't attracting nearly as much unpleasantness in the corridors anymore
دیگر کمتر کسی در راهروها به او نیش و کنایه میزد.

this deck. that corridor
اين عرشه. اون راهرو

I think I saw her in the corridor.
فكر كنم اون رو گوشه ي اتاق ديدم

The corridor runs straight and evens out after twenty metres or so.
دالان مسیری مستقیم است بعد از بیست متر یا کمی بی شتر، شیب آن از بین میرود و زمین زیر پایم مسطح میشود.

In the corridors one heard the heavy boots of the gendarmes walking past, and like a far off noise great locks that were shut.
صدای پوتینهای زمخت ژاندارمها که در راهرو رفت و آمد میکردند، و صدای دیگری از دور شبیه به صدای باز و بسته شدن قفلهای بزرگ به گوش میرسید.

The Russian government aims to change this and, on Saturday, June 1, 2013, it instituted a new law “On the Protection of the Health of Citizens from the Effects of Passive Tabacco Smoke and the Consequences of Tabacco Consumption” [ru], banning smoking in government buildings, educational facilities, healthcare facilities, the lifts and corridors of apartment complexes, train stations, and inside most trains.
دولت روسیه برای تغییر این شرایط در روز شنبه، اول ژوئن سال 2013 قانون جدیدی را وضع نمود: «قانون حفظ سلامت شهروندان از اثرات دود دست دوم تنباکو و تبعات مصرف تنباکو». این قانون سیگار کشیدن را در ساختمان های دولتی، آموزشی، درمانگاها، بالابرها و راهروهای آپارتمان، ایستگاهای قطار و داخل قطار ممنوع کرده است.

Out in the dark corridor
هری به راهروی تاریک قدم گذاشت

Dervish said it's a maze of corridors and sub sections in there.
درویش میگفت که داخل آن کارگاهها هزارتویی از راهروها و بخشهای فرعی است.

On New York City's 34th Street, gridlock will soon be replaced with a connected system of vehicle-specific corridors.
در نیویورک خیابان سی و چهارم، گره ترافیکی بزودی جایگیزین خواهد شد با یک سیستم بهم پیوسته از دالان های اختصاصی وسایط نقلیه.

he wasawakened by the creaking of a door which opened on some attic at theend of the corridor
از صدای خشک در اتاقی که در ته دهلیز باز شد از جا جست،

Sophie says it walks the corridors at night.
سوفي گفت که شبا تو راهرو ها راه ميره

streaked off up the corridor
از راهرو بالا رفت.

Something was slithering toward him along the dark corridor floor
چیزی روی زمین راهروی تاریک میخزید و به سویش میامد.