creed oor Persies

creed

/ˈkɹiːd/, /kriːd/ werkwoord, naamwoord

That which is believed; accepted doctrine, especially religious; a particular set of beliefs; any summary of principles or opinions professed or adhered to.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

عقیده

naamwoord

that which is believed

, and we are not now inquiring into his creed
و من اکنون کار به عقیده او ندارم.

باور

naamwoord

that which is believed

But as part of my creed, I cannot tell you.
اما اين بخشي از باور منه و نمي تونم بگم

khrad

کیش · کيش · اعتقادنامه · آیین · مرام · مرامنامه · گروش · آرمان · اشهدگویی (شفاهی یا کتبی) · اعتراف به مسیحی بودن و ذکر اصول آن شریعت · اعتقادات (مذهبی یا سیاسی و غیره) باورداشت · شرح باور داشت (سیاسی و یا اقتصادی وغیره)

Soortgelyke frases

Nicene Creed
(مسیحیت) اعتقاد نامه ی نیسا (که چنین آغاز می شود: من اعتقاد دارم به خدای یکتا ...) · اعتقاد نامه نیسن

Athanasian Creed
(مسیحیت) مکتب آتانازیان (سابقا به Athanasius نسبت داده می شد) که معتقد به تثلیث است (در مقابل Arianism)

voorbeelde

Kid has Creed's blood.
پسره خون کريد تو رگ هاش هست.

Most critics didn't think Creed could make it this far.
بيشتر کارشناسان فکرشو نميکردن کريد تا اينجا پيش بياد.

that creed bed is vital vital
کف نهر حياتيه حياتي

a.m. the creed bed
ساعت # قبل از ظهر کف نهر

Most experts expected that Conlan would avoid trading shots with Creed but he's trading willingly.
بيشتر کارشناسان فکر ميکنن... کانلن از ردوبدل کردن مشت با کريد اجنتاب ميکنه... ولي اون انجامش ميده.

The creed of the masters is amazing.
گروه استادن فوق العاده است.

Drives Creed into the corner again.
بازم کريد رو کنج رينگ ميبره.

divided by all their many races, creeds, and mistaken faiths
اينجا انسانها در همه نژاد هاي مختلف يک حادثه بي اختيار هستن

After the Creed, the Aër is folded and placed on the Holy Table.
سورهٔ ناس در مکه نازل شده و دارای ۶ آیه است.

They find that it is not primarily a book about religious observances or creeds.
آنها درمییابند که این کتاب اساساً کتابی در مورد شعائر و مراسم یا عقاید دینی نیست.

It must be so; yes, it's part of his creed, I suppose; well
بله، باید همینطور باشد، تصور میکنم این هم جزئی از ایمان او باشد.

Let each one choose his creed with that freedom of choice each must have at great events.
اجازه دهید هر فردی عقیده اش را با آن آزادی انتخابی که هر فردی باید در رخدادهای بزرگ داشته باشد برگزیند».

But now it is Creed coming back with the left hand!
اما حالا کريد بر مي گرده با دست چپ

You ever tell Creed about us?
در مورد رابطه مون به کريد چيزي گفتي ؟

if the Unitarian brewer jested about the Athanasian Creed
اگر آبجو ساز معتقد به وحدت وجود فرقه اتناژن را به باد تمسخر میگرفت،

His fighting creed was nationality.
او برای مبارزات و نبرد، ملیت را مقدم میشمرد.

The common base of all the Semitic creeds, winners or losers, was the ever present idea of world worthlessness.
وجه مشترک تمام مذاهب سامی چه برنده و چه بازنده، این ایده ارج ننهادن به حیات و بیارزشی جهان فانی بود.

Coubertin's Olympic ideals are expressed in the Olympic creed: The most important thing in the Olympic Games is not to win but to take part, just as the most important thing in life is not the triumph but the struggle.
ایدههای کوبرتین بیش از همه در آیین المپیک نمود دارد: مهمترین مسئله در بازیهای المپیک حضور در آن است، نه برنده شدن.

But now it is Creed coming back.
اما حالا ، کريد برميگرده.

He said that he would teach us only church creeds and a prayer.
او گفت که تنها میتواند آیینهای مذهبی کلیسا و دعایی را به ما بیاموزد.

We made the Arabs strain on tip toe to reach our creed, for it led to works, a dangerous country where men might take the deed for the will.
ما، اعراب را بر آن میداشتیم که با تحمل سختیها، اعتقاداتمان را بپذیرند؛ زیرا که بدین ترتیب آنها به کار میافتادند.

And actually, every time we hold out the hand of friendship to somebody not like us, whose class or creed or color are different from ours, we heal one of the fractures of our wounded world.
در واقع، هر زمان که دستی را برای دوستی میفشاریم که مانند ما نیست، کسی که کلاس یا عقیده رنگش با ما متفاوت هست، ما یکی از زخمهای کوچک جهان خودمان را درمان میکنیم.

This is the closest we can come to the Bible at the time of the foundation of Christendom under Emperor Constantine, and at the time also of the Council of Nicaea, when the basic creed of Christianity was being agreed upon.
تا اینجا توانستهایم به انجیل درزمان تاسیس مسیحیت نزدیک شویم در زمان امپراطور کنستانتین، و همچنین زمان شورای نیقیه، هنگامی که باور عمومی در باره مسیحیت ایجاد شده بود.

Why creeds and prayers and mackintoshes?
کلاریسا در دل گفت، ادیان و ادعیه و بارانی دیگر برای چه؟

Angelo should've recognized Creed.
آنجلو بايد کريد رو شناخته باشه