discretion oor Persies

discretion

/dɪˈskrɛʃ(ə)n/ naamwoord

The quality of being discreet or circumspect.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

احتیاط

naamwoord

Now, however, I see nothing in it but a very natural and consistent degree of discretion.
ولی حالا به نظرم چیزی نمیرسد جز یک احتیاط خیلی طبیعی و عاقلانه.

نظر

naamwoord

To show my appreciation for your friend's discretion.
براي نشان دادن قدرداني من از نظر دوستت.

بصیرت

It is the course of discretion to guard our lips when in the presence of wicked people.
در برخورد با افراد ناراست و شرور باید بصیرت نشان دهیم و مراقب گفتههایمان باشیم.

اختیار · درایت · دقت · حزم · ملاحظه · پرواگری · پیرانگری · داوری · (قدیمی) صواب دید · آزادی عمل · بصیرت – نظر – صلاحدید – خود رای · صلاح دید · قدرت تصمیم گیری

Discretion

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

صلاحدید (شخصی)

Soortgelyke frases

discretive
تشخیصی · تفریقی

discrete uniform distribution
توزیع یکنواخت گسسته

discrete mathematics
ریاضیات گسسته

discrete transform
تبدیل گسسته

discrete logarithm
لگاریتم گسسته

Discrete
تولید گسسته، ناپیوسته

discrete random variable
توزیع احتمالی گسسته

discrete signal
سیگنال گسسته

Discrete Manufacturing
تولید ناپیوسته

voorbeelde

that I am enamoured solely by hearsay and by the great reputation she bears for beauty and discretion?
مگر نگفتم که من نادیده و از روی شهرت و آوازهای که وی در وجاهت و فراست دارد عاشق و دلباختهاش شدهام؟

the thirst of agormandizer with the discretion of a judge.
عطش یک پرخور را با رازداری یک قاضی جمع کرد.

Our traditional map of 200 discrete nations that hang on most of our walls, or this map of the 50 megacity clusters?
نقشه سنتی از ۲۰۰ ملت مجزا که بر روی بیشتر دیوارها نصب شده، یا این نقشه از ۵۰ خوشه کلانشهر؟

As Gian-Carlo Rota put it: "One of the most useful principles of enumeration in discrete probability and combinatorial theory is the celebrated principle of inclusion–exclusion.
آنطور که جیان کارلو روتا گفته است: "یکی از پراستفادهترین اصول در شمارش و احتمالات گسسته و ترکیبیات، اصل شمول و عدم شمول است.

Ronald Lewis "Ron" Graham (born October 31, 1935) is an American mathematician credited by the American Mathematical Society as being "one of the principal architects of the rapid development worldwide of discrete mathematics in recent years".
رونالد لوییس گراهام (به انگلیسی: Ronald Lewis Graham) (متولد ۰۱۹۳۵-۱۰-۳۱ ۳۱ اکتبر ۱۹۳۵ در تافت، کالیفرنیا) یک ریاضیدان است که توسط جامعه ریاضی آمریکا به عنوان «یکی از معماران اصلی توسعه سریع جهانی ریاضیات گسسته در سالهای اخیر» معرفی شده است.

Russian Olga would lay her out with her customary discretion.
، اُلگای " روس ، وی را درکمال سادگی ". در آن قرار خواهد داد

Then the king who without our suspecting it had overheard our conversation interrupted us by saying 'Villefort is a young man of great judgment and discretion
من هنوز جواب نداده شاه که بیاطلاع ما گوش به صحبت ما داشت چنین گفت ’’ویلفور جوان آزمودهای است که خوب ترقی خواهد کرد

Future operations are at the discretion of United States component commanders upon approval from the United States Department of Defense.
تصمیم اعطای این مدال در عملیاتهای آینده در اختیار فرماندهان قسمتها بر اساس تصویب وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا است.

But you have a discretion beyond your years, and can render me another kind of service, if you will; and a service I will thankfully accept of.'
اما چون عقل شما بیش از سن شماست، اگر بپذیرد که به من کمکی بکنید، با کمال امتنان میپذیرم.

discrete device
دستگاه گسسته

The Kalman filters are based on linear dynamical systems discretized in the time domain.
فیلترهای کالمن بر اساس سیستمهای خطی پویا (linear dynamical systems) گسسته در بازه زمانی هستند.

In computing, an address space defines a range of discrete addresses, each of which may correspond to a network host, peripheral device, disk sector, a memory cell or other logical or physical entity.
در رایانش، فضای آدرس (به انگلیسی: Address space) محدودهای از آدرسهای گسسته را تعریف میکند که هر آدرس میتواند به یک میزبان شبکه، دستگاه جانبی، سکتور هارددیسک، خانهای از حافظه یا به یک موجودیت منطقی یا فیزیکی دیگر اشاره کند.

A special type of discrete simulation that does not rely on a model with an underlying equation, but can nonetheless be represented formally, is agent-based simulation.
یک نوع خاص شبیهسازی گسسته که بر یک مدل با یک معادله اساسی تکیه ندارد اما با این وجود میتواند بهطور رسمی نشان داده شود شبیهسازی مبتنی بر عامل است.

because they knew that their lives depended on their discretion.
چون میدانستند که زندگی آنها به رازداری و محتاط بودن بستگی دارد.

Instead of requiring intervention, our Constitution leaves discretion -- discretion that states have used to discriminate systemically to deny countless victims any remedy.
به جای ملزم به مداخله کردن، قانون اساسی ما تفویض اختیار میکند -- اختیاری که ایالتها برای تبعیض نظامند استفاده کردهاند تا از قربانیان بیشمار هر گونه نسخه درمانی را دریغ کنند.

Carbon dioxide was the first gas to be described as a discrete substance.
دیاکسید کربن اولین گاز است که به عنوان یک ماده گسسته توصیف میشود.

I suppose then, that going plump on a flying whale with your sail set in a foggy squall is the height of a whaleman's discretion?
حالا خیال میکنم که لابد با شراع کشیده در میان توفان مهآلود سر به دنبال وال گریزان گذاشتن حد اعلای فهم و تدبیر صیادان وال است؟

This is correct if the strips are discrete, as in a digital sensor that captures one line at a time, but in film photography, the image is produced continuously, and thus the "strips" are infinitesimal – a smooth gradation.
این زمانی جوابگوست که این نوارها بهطور گسسته در یک سنسور دیجیتالی هر بار در یک خط گرفته شود، درحالی که در film photography عکس بهطور مداوم تولید میشود (پیوستگی دارد) و در نتیجه نوارها بینهایت کوچک میشوند.

In statistics, a full factorial experiment is an experiment whose design consists of two or more factors, each with discrete possible values or "levels", and whose experimental units take on all possible combinations of these levels across all such factors.
در آمار، یک آزمایش عاملی کامل آزمایش است که طراحی آن از دو یا چند عامل تشکیل شده است، هر یک از آنها دارای ارزش یا «سطح» مجزا اند، و واحدهای آزمایش آن، تمام ترکیبات این سطوح را در مقابل تمام عاملها برعهده میگیرند.

From now on, Stauffenberg has full discretion.
بيشتر از اين دودل نباش از حالا استافنبرگ صلاحيت کامل داره

A little discretion would be nice.
كمي احتياط خيلي بهتره

MCMO computes mathematically optimal strategies that simultaneously satisfy analogous constraints and bounds in multiple numerical models that differ in boundary conditions, hydrogeologic stratigraphy, and discretization.
MCMO راه حلهای بهینه ریاضیاتی را محاسبه میکند، راه حلهایی که به طور همزمان محدودیتها و قیود متناظر در چندین مدل عددی (که ممکن هست در شرایط مرزی، چینه بندی هیدروژئولوژیکی و یا نحوه شبکه بندی (ِDiscretization) با هم متفاوت باشند) را ارضا میکند.

Mr Bates has, in his interviews, stated that you prescribed discretion.
اقاي " بيتس " ، در مصاحبه شون ، گفتند که شما احتياط رو توصيه کرديد.

no more indecision. from now on stauffenberg has full discretion
بيشتر از اين دودل نباش از حالا استافنبرگ صلاحيت کامل داره

but might i advise a level of discretion concerning specific details
اما توصيه مي‌كنم در رابطه با. ذكر يك سري از جزييات محتاط باشيم