feasibleness oor Persies

feasibleness

naamwoord

feasibility

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

امکان

naamwoord

As soon as it is feasible, we will arrange to fly you back to Europe.
به محض اینکه امکان پیدا شود، ترتیبی خواهیم داد تا با هواپیما به اروپا برگردید.

Soortgelyke frases

feasible area
منطقه جوابهای مقدور

feasible
امکان پذي · امکان پذیر است · باور کردنی · باورپذیر · باورین · دست باف · سزاوار · شایسته · شایند · شدنی · عملی · قابل دوام · محتمل · ممکن · مناسب · میسر · کردنی · کنش پذیر

feasibly
بطورعملی · چنانکه امکان پذیرباشد · چنانکه بشود

feasible region
منطقه موجه

feasible alternatives
بدیلهای امکان پذیرموجه

feasibility study
ترجیحی، مطالعه امکان سنجی

basic feasible solution
راه حل عملی اساسی

feasible solution
جواب موجه، راه حل ممکن، پاسخ متحمل

feasibility studies
مطالعات امکانسنجی

voorbeelde

Well, it's just not feasible now.
اين امکان پذير نيست

If the values of the nonbasic variables are set to 0, then the values of the basic variables are easily obtained as entries in b and this solution is a basic feasible solution.
اگر متغیرهای غیر پایهای صفر در نظر گرفته شوند، مقادیر متغیرهای پایهای به راحتی قابل بدست آمدن هستند، به این گونه که با گرفتن ورودیهایی در b ، راه حل یک راه حل پایهای محتمل است.

About the feasibility of widespread utilisation of LEED certifications, he said that it is very expensive and the Bangladesh is in the process of developing a green building rating system in the regional context.
در رابطه با امکان، او اظهار کرد که بسیار گرانقیمت میباشد و بنگلادش LEED پذیری استفادهٔ گسترده از گواهیهای در فرایند توسعهٔ یک سیستم نرخ گذاری ساخت و ساز سبز در مفاد منطقهای میباشد.

In a randomized controlled feasibility study in rural western Kenya, adolescent primary school girls were provided with menstrual cups or sanitary pads instead of traditional menstrual care items of cloth or tissue.
در یک مطالعهٔ دیگری که در مناطق روستایی کنیا انجام شد، برای دختران مقطع ابتدایی به جای اقلام مراقبت قاعدگی پارچهای یا ...، از فنجان قاعدگی یا بهداشتی استفاده شد.

The expansion from a machine that had to be pushed to propelled through pedals on a front wheel made longer distances feasible.
توسعه یافتن ماشینی که باید با پدالهایی که روی چرخ کوچک جلو بود حرکت میکرد، دسترسی به فواصل طولانیتر را میسر کرد.

Antoine Joux observed that 2-collisions lead to n-collisions: if it is feasible for an attacker to find two messages with the same MD5 hash, the attacker can find as many messages as the attacker desires with identical MD5 hashes with no greater difficulty.
جوکس اظهار میدارد که دومین تصادم به nامین تصادم منجر میشود: اگر پیدا کردن دو پیام با درهم ساز MD5 مشابه امکانپذیر باشد، پیدا کردن هر تعداد پیام با درهم ساز MD5 یکسان که حملهکننده بخواهد هم به همین ترتیب امکانپذیر است.

since especially he had translated the matter from the world of real life to the world of ink and paper, he had grown more and more used to his own intention, and by now distinctly perceived the feasibility of its execution.
خاصه از هنگامی که این موضوع حیاتی را به روی کاغذ آورد، هر چه بیشتر به قصد و نیت خود عادت میکرد و اکنون اجرای آن را کاملاً عملی میشمرد.

If there is no feasible successor in the topology table, a query process is initiated to look for a new route.
اگر مسیر جایگزین امکانپذیری در جدول توپولوژی وجود نداشته باشد، یک فرایند جستجو برای یافتن یک مسیر جدید آغاز میشود.

The rural areas are so mountainous and the winters get so harsh that laying copper is just not feasible.
که کابل مسي مدفون قابل استفاده نيست.

And in terms of climate change, is something that is not actually feasible.
و از جنبه ی تغییرات اقلیمی چیزی است که در واقع امکان پذیر نیست.

I myself know of at least 58 techniques to refine a seemingly infinite array of randomly generated possibilities down to the smallest number of feasible variables.
خودم حداقل 58 تکنیک بلدم تا بتونم

as well as on the feasibility of my getting rid of this picture by going away somewhere, like the hero in a story, to seek my fortune:
گاهی برای رهایی از این اندیشهها تصور میکردم که مانند قهرمان داستانها، زندگی خود را با کوشش خویش اداره کنم،

In the early 2000s, the field of neuroimaging reached the stage where limited practical applications of functional brain imaging have become feasible.
در اوایل دهه ۲۰۰۰، زمینه عکاسی عصبی به مرحله ای رسید که در آن کاربرد عملی کاربردی تصویربرداری مغز عملکردی امکانپذیر بود.

“The United States and its allies in Syria should be taking all feasible precautions to avoid harming civilians,” said Nadim Houry, deputy Middle East and North Africa director.
ندیم حوری معاون بخش خاورمیانه در سازمان دیدهبان حقوق بشر گفت: «ایالات متحده آمریکا و گروههای ائتلافی وی در سوریه باید تمامی احتیاطات لازم را مرعی دارند تا از وارد کردن هر نوع صدمه به غیرنظامیان اجتناب کنند.

The feasibility condition is conservative: when the condition is true, no loops can occur, but the condition might under some circumstances reject all routes to a destination although some are loop-free.
شرایط سنجش، محافظه کار است: هنگامی که شرایط درست است، هیچ حلقه و چرخشی نمیتواند اتفاق بیفتد اما امکان دارد تحت برخی شرایط، همه مسیرها به یک مقصد را نپذیرد اگر چه برخی از آنها حلقههای آزاد باشند.

The search for the presence of lunar water has attracted considerable attention and motivated several recent lunar missions, largely because of water's usefulness in rendering long-term lunar habitation feasible.
جستجو برای یافتن آبماه مورد توجه زیادی قرار گرفتهاست و انگیزهٔ چند مأموریت اخیر به ماه بودهاست بیشتر به دلیل اینکه امکان اسکان طولانیمدت در ماه را فراهم میکند.

This old gentleman informed him that the thing was perfectly feasible
از او دریافته بود که منع کردن شاهزاده از ازدواج کام لا ممکن است

Well! Its feasible, isnt it?
خوب، پس امکان پذیر است، مگرنه؟

It offers a means to support RF technologies in locations where only fiber is available or where copper is not permitted or feasible.
این ارائه میدهد یک ابزار برای حمایت از RF فناوری در مکانهای که در آن تنها الیاف موجود است یا که در آن مس است و مجاز نیست یا امکانپذیر است.

but it is not feasible that an adviser reached that level
ولي اين شدني نيست که مشاور تا اين حد پيش بياد

If replacement feeding is acceptable, feasible, affordable, sustainable, and safe, mothers should avoid breastfeeding their infants; however exclusive breastfeeding is recommended during the first months of life if this is not the case.
اگر تغذیه جایگزین قابل قبول، امکانپذیر، مقرون به صرفه، پایدار و ایمن باشد، مادران باید از شیردهی به نوزادان خود خودداری کنند، با این حال در صورتی که موردی نباشد، شیر مادر در ماههای اول بسیار توصیه میشود.

In mathematics and computer science, an optimization problem is the problem of finding the best solution from all feasible solutions.
در ریاضیات و علوم رایانه یک مسئله بهینهسازی، مسئله یافتن بهترین راه حل از میان همه راه حلهای عملی میباشد.

This makes it feasible to use them to directly measure the distances to external galaxies, a process that is more accurate than using standard candles.
این امکان باعث شده که از آنها برای بهطور مستقیم اندازهگیری فاصلهٔ کهکشانهای دور، به صورت بسیار دقیق تر استفاده شود، روشی که از به کارگیری شمع استاندارد بسیار دقیق تراست.

However, such expenses might be deemed feasible, as they may result in lower operating costs.
چنین هزینههایی ممکن است امکانپذیر فرض شوند که البته منجر به هزینههای عملیاتی پایینتری خواهد شد.

he had been most anxiously trying to make it out to be feasible, but it would not do; he must give it up. But there will not be the smallest difficulty in filling it, he added.
خیلی سعی کرد که بشود... اما نشد... باید از فکرش خارج بشود. ... بعد اضافه کـرد: امـا خیلی راحت میشود پرش کرد. ...