flower pots oor Persies

flower pots

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

گلدانهاي گل

بارگنجهاي گياهي

محفظههای گیاهی

گلدانهاي گياه

Soortgelyke frases

flower-pot
گلدان

flower-pot
گلدان

voorbeelde

carrying the rest of the flower pots with him.
آخرین گلدانهایی را که آنجا بود با خود به زمین انداخت ببیند.

Charles, you don't care about these flower pots, do you?
چارلز ، اميدوارم گلدون هاي اينجا برات مهم نبوده باشه ، بوده ؟

upsetting flower pots
گلدانها را میانداخت،

A flower pot fell and was smashed.
گلدانی افتاد و شکست.

Yes, I think I received a flower pot upon my head. Brutes! said D'Artagnan.
آری، کوزه گلی که از بالای خانه پرت میکردند به سرم خورده است.

He might as well plant an oak in a flower pot, and expect it to thrive, as imagine he can restore her to vigour in the soil of his shallow cares?
ادگار لینتون خیال میکند با آن پرستاریها و دلسوزیها میتواند نشاط روحی و بهبود جسمی کاترین را تأمین کند و سلامت وی را بازگرداند غافل از اینکه این کار درست مثل آن است که بخواهد درخت بلوطی را در گلدانی بنشاند و امیدوار باشد درختی تناور و پر شاخ و برگ به وجود آید!

For instance, if you see a potted flower that looks dry and wilted, you might think, “Friendship is like a plant.
برای مثال، اگر به گلهای گلدانی نگاه میکنی که خشک و پلاسیده شدهاند، ممکن است فکر کنی «دوستی مِثل گیاه است.

laughing out loud, not half alive like people here, huddled up in Bath chairs, looking at a few ugly flowers stuck in pots!
بلند میخندیدند، نه آنکه مثل مردمِ اینجا نیم زنده باشند، گلوله شده در صندلیهای چرخدار، به تماشای چند تا گلِ زشت فرو کرده در گلدانها!

he cultivated a pot of flowers, played on the flute, made verses
در یک گلدان گل کاری میکرد، فلوت مینواخت، شعر میساخت.

Always busy and an early riser, she was watering the pots of flowers on the veranda.
پرکار و سحرخیز با یک تنگ سرگرم آب دادن به گلدانهای ایوان بود.

she had a camp bed, she dwelt beside a pot of flowers, she was contented.
یک تختخواب تسمهیی داشت، نزدیک یک کوزه پر از گل جا میگرفت، راضی بود

There were two pots of flowers in the window, and a number of holy pictures in the corner. Before one huge ancient ikon of the Virgin a lamp was burning.
دو ظرف گل در جلوی پنجره و چندین عکس مقدسین و مقدسات من جمله یک تابلوی بزرگ حضرت مریم که ظاهرا قبل از راسکول ترسیم شده بود جلب توجه میکرد که چراغی در جلو آن میسوخت.

In the court are orange trees in pots, turf, and clumps of flowers
در در حیاط کوزههای درخت نارنج و گلها فراوان است.

And it was for the counterpane, and also for a pot of flowers which fell from the attic window into the street, that the government collected a fine of a hundred francs.
هم برای اون روپوش و هم برای یه گلدون که از اتاق زیر شیروانی توی کوچه افتاد دولت صد فرانک از من جریمه گرفت!

and, without ever failing in these two respects, he watered his flower beds every summer evening with a tin watering pot painted green.
و بی آنکه هرگز در این دو احترام قصور ورزد هرروز عصر کردهایش را با آبپاشی از آهن سفید که رنگ سبز بر آن زده شده بود آب میداد.

Shawled Moll Pratt with her flowers on the pavement wished the dear boy well it was the Prince of Wales for certain and would have tossed the price of a pot of beer a bunch of roses into St. James's Street out of sheer light heartedness and contempt of poverty had she not seen the constable's eye upon her, discouraging an old Irishwoman's loyalty.
مال پرَت شال بر دوش با گلهایش در پیاده رو برای پسرِ نازنین دعای خیر کرد تردید نبود که ولیعهد است و معادل بهای یک پاتیل آبجو یک دسته گل رز را از سر سرخوشیِ صرف و خوار داشت فقر به خیابان سنت جیمز پرتاب میکرد اگر ندیده بود که مامور پلیس نگاهش میکند، سد سرسپردگی سالخورده زنی ایرلندی میشود.