hair space oor Persies

hair space

naamwoord

(letterpress typography) A piece of metal type used to create the narrowest space.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

(چاپ) باریک ترین خط بین حروف

باریکه

voorbeelde

in this loose woven fabric of hair and wool, with the air spaces and currents between its threads.
بافت آنها از موی بز و پشم و طوری بود که لا بلای تارها به اندازه کافی درز داشت و هوا از بین آنها عبور کرده و داخل چادر را خنک میکرد.

Even the most casual woman observer would instantly note and approve his gray, well spaced eyes, tall build, and curly dark hair.
قد او مثل پدرش بسیار بلند و چشمهای درشت و خاکستری رنگ و موهایش مشکی بود.

for the space of a minute they tugged and tore at each other's hair and clothes
یک دقیقه طول نکشید که لباسها و موهای یکدیگر را دریدند و کندند.

This material is incredibly dense – the equivalent of the mass of a fully-loaded container ship squeezed into a human hair, or the mass of Mount Everest in a space of a sugar cube.
این ماده به طرز باورنکردنی متراکم است -- معادل جرم یک کشتی بابری کاملا پر در یک تار مو فشرده شده، یا جرم کوه اورست در حجم یک بلور شکر.

to make way for a pretty Morenita, her hair held up by a small golden comb, who was walking towards him in the open space.
تا برای مورنیتای زیبا راه باز کنند موهایش با شانهای طلایی رنگ به عقب کشیده شده بود و یک راست به سمت او میآمد.

twisted her hair into a knot behind, stuck a number of hairpins rather sketchily into it, and threw her clothes grey jersey, threadbare Irish tweed coat and skirt, stockings not quite matching the coat and skirt, and much worn brown shoes on to herself in the space of about three minutes.
موهایش را پشت سرش جمع کرد و از روی عادت چند گیره سر داخل موها فرو برد و در اندک زمانی بلوز دودی رنگ و کت و دامن پشمی ایرلندی و جورابهائی که با لباسش هم آهنگی نداشت به تن کرد و بالاخره کفشهای قهوه ای رنگ مستعملش را پوشید.