hearthstone oor Persies

hearthstone

werkwoord, naamwoord

A flat stone used to form a hearth.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

خانه

naamwoord

کاشانه

naamwoord

زندگی خانوادگی

سنگ نرمی که باآن کف اجاق (یا بخاری) را می سابند و تمیزمی کنند

سنگ کف اجاق (یا بخاری)

voorbeelde

At a notice that I could do with her no longer intercepting my light, she removed to the hearthstone.
پس از چند لحظه کاترین از جایش برخاست و به طرف بخاری رفت.

Hindley stretched himself on the hearthstone.
هیندلی نزدیک بخاری روی زمین دراز کشید.

Never and never, my girl riding far and near In the land of the hearthstone tales, and spelled asleep
دخترک من هیچ گاه به سرزمین افسانهای قلبهای سنگی و به خواب رفته نزدیک مشو

It was Nadine who had replaced it under the loose hearthstone.
نا دین دفتر را دوباره زیر سنگ شومینه گذاشته بود.

in the port is safety, comfort, hearthstone, supper, warm blankets, friends, all that's kind to our mortalities.
در بندر سلامت و بیخطری و آسایش و آتش و گرما و شام و پتوهای گرم و دوستان و چیزهای مفید به حال ما موجودند.

there were Firesides and Hearthstones and Pleasure Palaces and Wonderlands and Dream Castles and Love's Delights.
پای بخاری ، کنار اجاق ، کاخ لذت ، سرزمین پریان ، قصر رؤیائی و سرگرمی عشاق بودند

You may sit you down in my chair on the hearthstone, if you will.
اگه بخوای می تونی روی صندلی من کنار اجاق بنشینی.

As she shifted she felt a loose hearthstone under her fanny
وقتی تکان خورد که حس کرد یکی از سنگهای زیرش لق است

I could never rest in communication with strong, discreet, and refined minds, whether male or female, till I had passed the outworks of conventional reserve, and crossed the threshold of confidence, and won a place by their heart's very hearthstone.
وقتی با اشخاص قوی، محتاط و مهذب، اعم از مرد یا زن، حرف میزدم تا موقعی که از حصار محکم خودداریهای قراردادی به درون آنها راه نمییافتم و از آستانه اعتمادشان عبور نمیکردم و جایی در قلب سنگشان به خود اختصاص نمیدادم هرگز نمیتوانستم آرام بگیرم.

I took a seat at the end of the hearthstone opposite that towards which my landlord advanced
روی صندلی در کنار بخاری نشستم و صاحبخانه نیز به طرف صندلی مقابل رفت و روی آن نشست.

whose paved space is the true hearthstone of a South American house
و فضای سنگفرش شده پایین پایه شومینه، شومینههای خاص خانههای آمریکایی جنوبی را تشکیل میداد

He kept it hidden under a loose hearthstone in the house when he was away.
وقتی که خانه نبود، آن را زیر یکی از سنگهای لق شومینه مخفی میکرد.

Her husband took his stand on the hearthstone, near me, and began to put questions concerning Catherine. I told him as much as I thought proper of her illness, and he extorted from me, by cross examination, most of the facts connected with its origin.
شوهرش در همان حال که کنار بخاری ایستاده بود شروع به صحبت با من کرد، درباره کاترین چیزهایی پرسید و من تا آنجایی که صلاح میدانستم راجع به ناخوشی کاترین توضیحاتی برای او دادم. ولی هیتکلیف بدان قانع نشد و با سؤالاتی پیدرپی بالاخره از علت اصلی ناخوشی کاترین سر درآورد.

Larry and Fran knew nothing of that, only that when Larry pulled the loose hearthstone aside
وقتی لری سنگ را برداشت، دفترآنجا بود.

Linton had slid from his seat on to the hearthstone
لینتون خود را از روی صندلی به زمین انداخته بود

He replaced the hearthstone and took the LEDGER into his bedroom with him
سنگ شومینه را سرجایش گذاشت و دفتر را باخود به اتاق خوابش برد

remembering that she had put the ledger back under the hearthstone.
به یاد آورد که نا دین دفتر را دوباره زیرسنگ شومینه گذاشته بود.