host
(رادیو و تلویزیون و غیره) مجری برنامه · (رادیو وتلویزیون و غیره) انجامگری کردن · (زیست شناسی : موجود که به آن پیوند زده اند · (قدیمی) هتل دار · (مسابقات یا کنفرانس ها و غیره) کشور (یا شهر یا موسسه ی) میزبان · انبوه مردم · انجامگر · ایل · ایل وتبار · بریده ی نان که در عشای ربانی خورده می شود H( -2 بزرگ) نان تبرک شده (برای عشای ربانی در کلیسا) · جماعت · جمعیت کثیر · سازواره ای که انگل در آن زندگی می کند) میزبان · سپاه · شمار زیاد · صاحب مسافرخانه · صاحبخانه · قشون · لشکر · مجری برنامه بودن · مسافرخانه چی · مهمان خدا · مهمان دار · مهمان داری کردن · مهمانخانه چی · مهمانی دهنده · می خانه دار · میزبان · میزبانی کردن · نابزيم · پذیرایی کردن · گروه · گروه بزرگ · گروه بیشمار