CPM, cost per thousand ad impressions
هزینه برای هزار بار نمایش.
impressively oor Persies
impressively
en
In an impressive manner; forcibly.
Vertalings in die woordeboek Engels - Persies
بطورگیرنده
بطور موثر
چنانکه احساسات رابرانگیزاندمورد...قراردهد
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
impress
(اثری که با فشردن چیزی مثل مهر بر چیز دیگری گذاشته شود) نقش · (با: on یا upon) در خاطره ثبت کردن · (برای کارهای عام المنفعه) مصادره یا ضبط کردن (پول یا ملک وغیره) · (برق - به مدار یا اسباب الکتریکی و غیره) برق دادن · (شخص یا چیز بر شخص دیگر) تاiثیر فکری یا روحی · (فکرا یا روحا و غیره) تحت تاiثیر قرار دادن · اثر · اثر گذاشتن · اثرگذاری · اندیش گذاری کردن · اندیش گذاشت · اندیش گیری کردن · باسمه زدن (رجوع شود به imprint) · باسمه زنی · برداشت گذاشتن · به خاطر سپردن · به خدمت اجباری بردن (به ویژه خدمت در نیروی دریایی) · جای مهر · حرارت · در مغز (کسی) جایگزین کردن · رجوع شود به impressment · زدن · سخره · طبع · فشردن · مصادره · منقوش کردن · مهر کردن (فلز و غیره با پرس یا منگنه و غیره) · مهرزنی · نشان گذاردن · نشان گذاری · نقش انداختن · نقش اندازی · نقش گذاری کردن · هناییدن
impressment
اثر · اثرگذاری · بردن به خدمت اجباری (به ویژه در نیروی دریایی) · حرارت · سخره · ضبط پول یا اموال (برای مصارف همگانی) · طبع · مصادره
impression
(دندان پزشکی) جای دندان روی موم یا گچ (که از آن قالب دندان مصنوعی یا روکش دندان را می سازند) · اث · اثر · اثر گذاری (از راه فشردن مهر یا شفتاهنگ و غیره) نقش اندازی · احساس · ادا · اعتقاد · اعتماد · اندیش گذاشت · اندیش گرفت · باور · برداشت · تاiثیر · تصور · تقلید · درآیش · عقیده · فشار · فکر · معتقدات · میزان بازدید · نشان · نقش · نمایش · هنایش · چاپ · گمان
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
Arrive in an autorickshaw, you'll make a nice impression.
به همراه يک نقل قول روي يک کارت پاسورOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
And though, doubtless, some at least of the imaginative impressions about to be presented may have been shared by most men
اون تنها کسيه که مي دونه چه اتفاقي داره مي افتهMIZAN MIZAN
Such a reasoning approach leaves a favorable impression and gives others much to think about.
منظورم اينکه ، چه قدر ديگه بيش از اين ، اعتبار ميخوايjw2019 jw2019
As a seven-year-old guy, I was impressed.
خوبه. فشار بدهted2019 ted2019
What recent adjustments have particularly impressed you, and why?
اين راهي که من رفتم را حتي. ديوونهها هم نميرنjw2019 jw2019
she wore it to impress me on our first date.
رئيس رافضيونOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Belie: to give a false impression.
هيچ بياباني به خشكي كيپلينك فلينگ نخواهد بود آفرينted2019 ted2019
but his fame impressed her:
ایرادی نداره ، کاپیتانMIZAN MIZAN
though it did not seem to have made any vital impression upon them,
،در همين آزمايشگاه # سال پيش درست شده بودMIZAN MIZAN
The re-hiring of the directors, three months before the release of Captain America: The Winter Soldier, came as a result of Marvel executives being impressed with test screenings of that film.
خواهش ميکنم همگي آروم باشينWikiMatrix WikiMatrix
By having a more positive impression of individuals in the in-group, individuals are able to boost their own self-esteem as members of that group.
به خيلي چيزا اعتقاد داشتم که ديگه الان اعتقاد ندارم. WikiMatrix WikiMatrix
Such sick dreams always remain long in the memory and make a powerful impression on the overwrought and deranged nervous system.
ما يک مبارزه در پيش داريم آقاMIZAN MIZAN
What impressive logic!
آقاي نخست وزيرjw2019 jw2019
the certainty with which he came in, and tumbled the Memorial out of all shape, made a deep impression on me.
اشتراکي گرايMIZAN MIZAN
Mihailov fancied that the picture had made an impression on them too.
چرا منو نکشتي يا باترفيلد راMIZAN MIZAN
It was my lack of poise of course that made such a bad impression on people like Mrs Danvers.
!راس: داري عمه ميشي مونيکا: اوه، خفه شوMIZAN MIZAN
impressive.
نه هيچ مشکلي نداشتيOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Lack of modulation may give the impression that you have no real interest in your subject.
شايد بهتر من ببوسمت الانjw2019 jw2019
I was tremendously impressed to find that Ivan Fyodorovitch had not given up his idea of saving his brother, and was confiding this plan of escape to me, though he was still jealous of me and still convinced that I loved Mitya.
شهردار انتصابيMIZAN MIZAN
impressive, isnt it
اون ميخواست تا من اين آدما را نجات بدمTEP TEP
Once again I had the impression that she chose her words with care, that she was feeling her way, as it were, into my mind.
از زمان حرکتمون اون حال خوبي نداشتMIZAN MIZAN
You think that's gonna impress anybody?
داشتم به پدرت درباره چارلي توضيح ميدادمOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
Locke also wrote that "the little and almost insensible impressions on our tender infancies have very important and lasting consequences."
و براي همه ما مكاني پر از رنج و خونريزي و مرگWikiMatrix WikiMatrix
His house impressed me much; it is like a burial ground, he seems to like it, which is, however, quite natural.
خب خلاف كن. تو يک چيزي داري اين بچه به تو اعتماد دارهMIZAN MIZAN
2 Whether we think about the atom or turn our attention to the vast universe, we are impressed by Jehovah’s awesome power.
من تمام روز اونا را زير نظر داشتم اونا بدترين مشنگ هايي هستن که تا حالا ديدمjw2019 jw2019
202 sinne gevind in 5 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.