lay away oor Persies

lay away

werkwoord

save up as for future use

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

انبار کردن

werkwoord

انباشتن

werkwoord

انداختن

werkwoord

پنهان کردن

werkwoord

voorbeelde

The fertilizer works of Durham's lay away from the rest of the plant.
کارخانه کود سازی دورهام دور از سایر مؤسسات دیگر واقع بود.

One reference work says that Job’s words “conceal me” can mean “to lay [me] away in security as a precious deposit.”
مأخذی در مورد مفهوم این گفتهٔ ایّوب، «پنهان میکردی» چنین میگوید: «[مرا] به عنوان اندوختهای پرارزش حفظ میکند.»

The altar cloth, as if tossed by a great wind, lay far away from them, gleaming white on the black ground.
پارچهای که در دست ژیزل بود با سیلی باد دور از آنها روی زمین افتاده بود و روی سطح تاریک و سیاه زمین سپیدی درخشان داشت.

His bike lay some distance away on the verge and wasn't damaged.
دوچرخهاش اندکی دورتر در حاشیه افتاده بود و آسیبی ندیدهبود.

I should tell you that when the unhappy man wrote this lay he was away from Marcela
باید بدانید که در آن هنگام که آن بدبخت اشعاری را که شما اکنون قرائت کردید میسرود از مارسل دور بود

The revolver which Dounia had flung away lay near the door and suddenly caught his eye.
تپانچهای که دونیا کنار افکنده و اکنون نزدیک در افتاده بود، ناگهان به چشمش خورد.

I pulled away, and lay back on the paddles, and watched.
تا کنار صخره شنا کردم وقتی آنجا نشستم و به عقب نگاه کردم،

He turned away, and lay with wide open eyes, looking out of the window at the sinking sun.
خرمگس سر برگرداند، با چشمانی حیرت بار دراز کشید و از میان پنجره به تماشای خورشید، که فرو میرفت، پرداخت.

How have the chickens been laying since I went away? asked the Vicar.
کشیش پرسید: چطور شد که تا من رفتم مرغها تخم گذاشتند؟

In reality I lay many hundred miles away
میدانستم که من حالا صدها فرسنگ دورتر.

it lay just far enough away to seem a Delectable Land, reposeful
و با فاصلهی آن آن قدر بود که از دور سرزمین شعف و شادی به نظر بیاید

A long valley lay below them winding away northwards, until it came to an opening between two steep shoulders.
درهای دراز زیر پای آنان قرار گرفته بود و پیچ و تاب خوران به سمت شمال امتداد مییافت تا این که از میان دو دامنه پر شیب به فضای بازی میرسید.

There was a big steamboat laying at the shore away up under the point, about three mile above the town
سه میلی بالاتر از شهر در کمر رودخانه یک کشتی بخاری بزرگ لنگر انداخته بود.

The mischief, said Don Quixote, lay in my going away; for I should not have gone until I had seen thee paid;
دنکیشوت گفت: عیب کار در این بود که من زود از آنجا دور شدم و آنقدر صبر نکردم تا طلب تو وصول شود.

the hamlet lay not many hundred yards away
راه دهکده چند صد يارد دور تر نبود

or into the storeroom to put away what still lay about.
یا برای جمع کردن آنچه هنوز جمعآوری نشده در انبار باشد؟

" The hamlet lay not many hundred yards away
راه دهکده چند صد يارد دور تر نبود

The Pelennor lay dim beneath him, fading away to the scarce guessed line of the Great River.
پهلهنـور تیـره و تـار در زیر پایش گسترده بود و با نزدیک شدن به خط رودخانه بزرگ که با دشـواری میشد آن را حدس زد، به تدریج محو میشد.

The hamlet lay not many hundred yards away, though out of view
دهکده با اینکه دیده نمیشد از خانة ما چندان دور نبود

Two young Englishmen talking in drawling Oxford accents lay like broiling lobsters not far away
دو مرد جوان انگلیسی که به لهجهی اکس فردی حرف میزدند مثل دو خرچنگ برشته دراز کشیده بودند.

He had fallen in with some other children and found the way to Mike Scully's dump, which lay three or four blocks away.
تصادفا به چند نفر بچه برخورد کرد و راه زبالهدان مایک اسکالی را که چندان فاصلهای با آنجا نداشت، پیدا کرد.

on a bedstead moved away from the wall, there lay covered with a quilt, a body.
روی بستری دور از دیوار پیکری پوشیده با یک لحاف افتاده بود.

Put the balls away, and you practise your lay-up.
خارج از زمين بازي کن و ميتوني براي ذخيره بودن تمرين کني

the lay is just to take their money away
غارت هم که معلومست یعنی قاپیدن این پولها

and in the midst of deathlike silence they lay hands on Him and lead Him away.
و آنان در میان سکوت مرگبار حضرت را میگیرند و میبرند.