obtain oor Persies

obtain

/əbˈteɪn/ werkwoord

(transitive) To get hold of; to gain possession of, to procure; to acquire, in any way. [from 15th c.]

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

گرفتن

werkwoord

Didn't you realize that a confession obtained at the point of a gun is worthless?
حالا متوجه شدهاید که استفاده از اسلحه برای گرفتن اقرارنامه از کسی کار بی فایده ایست؟

بدست آوردن

When our supply of water ran out, obtaining more was difficult.
وقتی ذخیرۀ آب مان تمام شد، بدست آوردن آن مشکل بود.

تحصیل کردن

werkwoord

Will you remember us to him and ask him to solicit for me the same favor that he will have obtained?
بگویید که از بهر خود هرچه از کاردینال تحصیل کرد، از برای بنده نیز استدعا نماید.

به دست آوردن · تحصيل كردن · حکم فرما بودن · فراهم آوردن · فراهم بودن · متحمل شدن · نائل شدن · وارد آمدن · وجود داشتن (شرایط و غیره) · کسب کردن · گیر آوردن

Soortgelyke frases

obtainment
حصول بدست آوری

obtainable
بدست آمدنی · بدست آوردنی · قابل حصول · یافتنی

obtain )a goal(
)فده( ندیسر

obtaining
حصول · نیل

obtain )acquire(
ندروآ تسدب

voorbeelde

all that sailor had to do, in order to obtain ample vengeance
تنها کاری که برای انتقام گرفتن بایست میکرد

On 31 October, the Ottoman cabinet defined the war aim as: "the destruction of our Muscovite enemy in order to obtain thereby a natural frontier to our empire, which should include and unite all the branches of our race".
در یازدهم نوامبر ۱۹۱۴ میلادی دولت عثمانی وارد جنگ شد و اعلامیهای صادر نمود: «آرمان کشور و مردم ما، ما را به سوی نابودی دشمن روسی مان هدایت میکند تا بدین طریق به همسایهای طبیعی برای امپراتوری ما که باید تمام شاخههای نژاد ما را دربرگیرد و متحد کند، دست یابیم.»

These women argued that the ERA would disadvantage housewives, cause women to be drafted into the military and to lose protections such as alimony, and eliminate the tendency for mothers to obtain custody over their children in divorce cases.
این زنان استدلال میکردند که این متمم به ضرر زنان خانهدار است و باعث میشود زنان با پیوستن به ارتش حفاظتهایی چون نفقه را از دست بدهند، و گرایش مادران به دریافت حظانت فرزندان در پروندههای طلاق را از بین میبرد.

did you obtain what you wished?
آيا اون فهميد که آرزوي تو چيه ؟

he being the only creature from which that valuable substance, spermaceti, is obtained.
چون این همان موجود است که از آن ماده گران بهای روغن وال گرفته میشود.

Well, and now, my lord, will you obtain for me an audience with the queen?
بسیار خوب حالا ملکه را باید ببینم.

5 And now, Teancum saw that the Lamanites were determined to maintain those cities which they had taken, and those parts of the land which they had obtained possession of; and also seeing the enormity of their number, Teancum thought it was not expedient that he should attempt to attack them in their forts.
۵ و اینک، تعانکوم دید که لامانیان مصمّم بودند تا از آن شهرهایی را که گرفته بودند و آن بخش هایی از سرزمین را که آنها تصرّف کرده بودند محافظت کنند؛ و نیز با دیدن تعداد زیاد آنها، تعانکوم اندیشید این مناسب نیست که او در حمله به آنها در قلعه هایشان کوشش کند.

Each time a sufficient amount of experience is obtained, the player "levels up" and is awarded Squad Points that can be used to develop powers for both Shepard and the members of the squad.
هر زمانی که به اندازه کافی تجربه به دست آید، سطح بازیکن بالا میرود و میتواند از آن برای توسعه و افزایش قدرت شپرد و اعضای تیمش مورد استفاده قرار گیرد.

Some humble flowers I managed to obtain from a nearby park.
چند تا گل كوچك آورده ام كه از باغي در همين نزديكي ها كنده ام

▪ Noon Meal: Please bring a lunch rather than leave the convention site to obtain a meal during the noon break.
▪ وقت ناهار: لطفاً به جای آن که کنگره را برای صرف ناهار ترک کنید با خود غذایی آورده، آن را میل کنید.

If the values of the nonbasic variables are set to 0, then the values of the basic variables are easily obtained as entries in b and this solution is a basic feasible solution.
اگر متغیرهای غیر پایهای صفر در نظر گرفته شوند، مقادیر متغیرهای پایهای به راحتی قابل بدست آمدن هستند، به این گونه که با گرفتن ورودیهایی در b ، راه حل یک راه حل پایهای محتمل است.

yet, observing the strange law of contradiction which obtains in all such cases
با این همه، بر اثر قانون عجیب تناقض که در این گونه موارد همیشه حاکم است،

he took several trips to the capital of the province, met with authorities, obtained licenses
در این راستا چندین بار به مرکز استان سفر کرد، با مقامات مربوطه تماس گرفت، مجوزهای لازم را کسب نمود

A month later Alexey Alexandrovitch was left alone with his son in his house at Petersburg, while Anna and Vronsky had gone abroad, not having obtained a divorce, but having absolutely declined all idea of one.
یک ماه بعد، کارهنین با پسرش در خانه تنها ماند و آنا بدون آن که طلاق گرفته باشد و در حالی که با عزم جزم از طلاق گرفتن امتناع ورزیده بود، با ورانسکی عازم خارج شد.

Some of the men also alleged that the judiciary handed down their death sentences based on incriminating statements they were forced to sign under torture and other ill-treatment, in violation of Article 38 of the Iranian Constitution, which prohibits all forms of torture “for the purpose of obtaining confessions.”
برخی از این افراد همچنین ادعا می کنند حکم اعدامشان بر اساس "اعترافاتی" است که تحت فشار شکنجه و بدرفتاری از آنها گرفته شده است. اصل ۳۸ قانون اساسی ایران "هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع" را منع کرده است.

19 And because of the scantiness of provisions among the robbers; for behold, they had nothing save it were meat for their subsistence, which meat they did obtain in the wilderness;
۱۹ و به سبب آذوقۀ کم میان راهزنان؛ زیرا بنگرید، آنها جز گوشت، گوشتی که آنها در بیابان بدست می آوردند، هیچ چیزی برای گذران زندگی نداشتند.

I gained the ability to lift myself from those circumstances by seeking and obtaining, with the caring help of my parents, a good education.
من توسّط جستجو کردن و بدست آوردن توانستم خودم را از آن شرایط ارتقاء دهم، با کمک و توجّه والدینم، تحصیلات خوب.

He suddenly determined to go to Samsonov, the merchant who was Grushenka's protector, and to propose a scheme to him, and by means of it to obtain from him at once the whole of the sum required.
چنانچه دیمیتری ناگهان تصمیم گرفت نزد سامسونوف بازرگان، حامی گروچنکا رود و نقشهای را با و پیشنهاد کند و در مقابل پول مورد احتیاج خویش را بدست آورد گو اینکه کمترین شک بارزش بازرگانی این نقشه نداشت.

They knew nothing about the beautiful young American woman, except that it would be impossible for her or anyone else to play the great Negulesco and Melnikov simultaneously and obtain a draw with either of them.
آنها هیچ چیز در مورد آن دختر زیبای آمریکایی نمیدانستند، جز اینکه غیر ممکن است او بتواند با آن دو قهرمان شطرنج یا حتی یکی از آنها بازی کند و برنده شود.

The local influence of my family was quite unavailing to obtain any employment in that department, for a man of Mr. Micawber's abilities.
با وجود نفوذ خانوادگی من و استعداد و فعالیتهای آقای میکابر، کاری برای او پیدا نشد.

From these numbers we find their contacts and then we obtain the numbers that they called and so on until we find the kidnappers.
از طريق اين شماره ها ما رابط ها شونو پيدا مي کنيم و بعد شماره هايي رو که اونها گرفتند بدست مياريم و از اين جور چيزها تا زماني که ربايندگان رو پيدا کينم.

Give me leave, senora, to obtain the permission I speak of, returned Don Quixote;
دنکیشوت گفت: باشد خانم؛ شما کاری کنید که من این اجازه را که ضروری است بگیرم؛

Kinsey obtained research funding from the Rockefeller Foundation, which enabled him to further study human sexual behavior.
کینزی سرمایهٔ پژوهشش را از بنیاد راکفلر فراهم نمود که او را قادر ساخت تا بدینترتیب به کاوش در رفتارهای جنسی انسان بپردازد.

Studies that have relied on self-measurement, including those from Internet surveys, consistently reported a higher average length than those that used medical or scientific methods to obtain measurements.
مطالعاتی که بر خوداندازهگیری متکی بودهاند از جمله نظرخواهیهای اینترنتی همواره به میانگینهای بالاتری نسبت به تحقیقاتی که اندازهگیری با روشهای علمی و پزشکی انجام شده، رسیدهاند.

Prince Vasili wished to obtain this post for his son, but others were trying through the Dowager Empress Marya Fedorovna to secure it for the baron.
شاهزاده واسیلی میل داشت پسرش را به این مقام بگمارد ولی دیگران میکوشیدند آن را بوسیله امپراطریس ماریا فیودورنا برای بارون دست و پا کنند.