perceptiveness oor Persies

perceptiveness

naamwoord

The state of being perceptive; acumen, discernment, insight

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بینایی

Adrenaline can do crazy things to perception.
آدرنالین میتونه تاثیرات مسخره ای روی بینایی آدم بزاره

درک

naamwoord

That's why we're changing the perception of insects.
به همین خاطر ما در حال تغییر در شناخت و درک حشرات هستیم.

قوه مدرکه

قوه مشاهده

Soortgelyke frases

perception
احساس · ادراک · ادراکات · استنباط · اندریافت · برداشت · بینش · تعبیر · تلقی · حسها · درك · درک · دریافت · سهش · فهم · مشاهده · پی بردن · چیز مفهوم

perceptive
ادراکی · استنباطی · اندریافتی · بافراست · بینا · بینشی · تیزبین · تیزهوش · حساس · زیرک · نافذ · نکته بین · وابسته به ادراک · ژرف نگر (انه)

visual perception
بینا · بینایی · دید · رویت · مشاهده

Self-perception
خود ادراکی

colour perception
بینایی · درك رنگ · ديدن

Corruption Perceptions Index
شاخص ادراک فساد

Selective perception
ادراک انتخابی

Self perception
خودادراکی

Perception
ادراک

voorbeelde

According to Franz Marc, one of the principal painters of the German expressionist movement, "we refer with pleasure and with steadfastness to the case of El Greco, because the glory of this painter is closely tied to the evolution of our new perceptions on art".
به گفته فرانتس مارک، یکی از مهمترین نقاشان جنبش اکسپرسیونیسم آلمان، «ما همواره به ال گرکو با شعف و پافشاری اشاره میکنیم، زیرا شکوه آثار این نقاش، ارتباط تنگاتنگی با روند تحول تدریجی ادراکات جدید ما از هنر دارد.»

The 2013 Global Corruption Barometer, published by Transparency International, reported that people worldwide have the perception that the five most corrupt institutions are political parties, the police, public officials, the legislature, and the judiciary.
طبق گزارش مؤسسهٔ «شفافیّت بینالملل» با عنوان «بارومتر فساد جهانی ۲۰۱۳» مردم سراسر جهان برداشت میکنند که پنج نهاد بیش از نهادهای دیگر فاسد میباشند؛ آنها عبارتند از احزاب سیاسی، پلیس، مأموران اداری، پارلمان و نهادهای قضایی.

You're a perceptive one.
تو خیلی باهوشی.

What sort of doubt can there be of the existence of God? ' he said hurriedly, with a just perceptible smile.
کشیش با لبخندی خفیف ، شتابان پرسید : درباره وجود خدا چه شکی میتوان داشت؟

□ How does a youth train his perceptive powers?
□ نوجوانان چگونه میتوانند قوای ذهنی خود را پرورش دهند؟

In this chapter we will explore research into the sensory perception differences between men and women and the implications they have on our relationships.
ما در این فصل تحقیقات انجام یافته روی تفاوتهای ادا رک حسی زنان و مردان، و تاثیر این تفاوتها را بر روابط آنها مطرح میکنیم.

Target robotic cognitive capabilities include perception processing, attention allocation, anticipation, planning, complex motor coordination, reasoning about other agents and perhaps even about their own mental states.
توانایی شناختی رباتیک هدف شامل پردازش ادراک، تخصیص توجه، پیشبینی، برنامهریزی، هماهنگی حرکتی پیچیده، استدلال در مورد عوامل دیگر و شاید حتی در مورد حالات ذهنی خودشان است.

But when we direct it to the scene, the face becomes barely perceptible as we process the scene information.
اما وقتی توجه رو به منظره معطوف میکنیم، و داریم اطلاعات منظره رو پردازش میکنیم چهره دیگه به سختی قابل تشخیصه.

(Matthew 24:14; Hebrews 10:24, 25) If your perceptive powers are keen, you will never lose sight of spiritual goals as you and your parents plan for your future.
(متی ۲۴:۱۴؛ عبرانیان ۱۰:۲۴، ۲۵) اگر قوای ذهنیات خوب پرورش یافته باشد، وقتی با مشورت پدر و مادرت برای آینده تصمیمگیری میکنی، هدفهای روحانی را از نظر دور نمیکنی.

Your perception must be in error.
حتماً اشتباهي در ادراکت بوجود اومده

Injun Joe gave a barely perceptible start.
جوسرخپوسته تکانی خورد که چندان معلوم نبود.

A person's memory may be distorted by their own perception by only remembering whatever's favorable to themself, right?
بعضی وقتها ممکنه بعضی ها چیزایی رو که یادشون میاد یا مسائلی رو درست متوجه نشن ، درست نمیگم ؟

He is beyond the perception of the senses.
او دارای ادراک خارج از احساسات است.

The reality totally contradicted initial perceptions of this planet.
و این واقعیت کاملا متضاد با برداشت اولیه از این سیاره هست.

The lawyer's overhanging reddish mustaches were parted in a scarcely perceptible smile.
لبخندی که به زحمت محسوس بود، سبیلهای آویخته و قرمز وکیل را از هم جدا کرد:

Like I said, you are perceptive.
همان طور که گفتم. آدم زيرکي هستي

Parasomnias are a category of sleep disorders that involve abnormal movements, behaviors, emotions, perceptions, and dreams that occur while falling asleep, sleeping, between sleep stages, or during arousal from sleep.
خوابپریشی یا کژخوابی نوعی از نابهنجاری خواب است که شامل حرکات غیرعادی و ناهنجار، احساسات و رفتارهایی است که در رویا رخ میدهد، این رویاها ممکن است در حین به خواب رفتن، خواب، مراحل خواب یا در طی بیدار شدن از خواب رخ دهند.

The self has many facets that help make up integral parts of it, such as self-awareness, self-esteem, self-knowledge, and self-perception.
خود دارای جنبههای بسیاری است كه به کلیت آن کمک میکند مانند خود آگاهی، با اعتماد به نفس،دانش در مورد خود و درک خود.

Regarding human speech, Ludwig Koehler, an expert on words, wrote: “What actually happens in speech, how the spark of perception kindles the spirit, . . . to become the spoken word, eludes our grasp.
لودویگ کُلِر، متخصص واژهها، دربارهٔ سخن انسان نوشت: «اینکه چه چیزی در واقع در سخن گفتن اتفاق میافتد، و چگونه جرقهٔ ادراک روح را میافروزد . . . تا کلمه ادا شود، از فهم ما خارج است.

During her entire stay there, he had lived that life of ecstasy which suspends material perceptions and precipitates the whole soul on a single point.
در همه مدتی که آنجا بود، ماریوس با آن حیات سرشار از کیف زیسته بود، که ادراکات مادی را معلق میدارد و همه جان آدمی را بر نقطه واحدی میافکند.

The shock of it on board of her was hardly perceptible.
شوک این برخورد بر روی عرشه کشتی تقریبا نامحسوس بود.

Our hypotheses about attention were as follows: if attention is indeed doing its job and affecting perception, maybe it works like an amplifier.
نظریههای ما در مورد توجه از این قرار بود: اگر توجه به واقع کارش رو انجام میده و بر دریافت تاثیر میگذاره، شاید کارکردش شبیه آمپلیفایره.

Extrasensory Perception: A Problem.
تصحیح: پرویز اذکایی.

Well, waist-to-hip ratio predicted perceptions of distance.
خوب، نسبت کمر به مفصل ران درک از فاصله را پیش بینی کرد.

He had a dim perception of the following budget:
تصور میکرد که ارقام مخارج وی تقریبا چنین است: