polishable oor Persies

polishable

adjektief

That can be polished.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

جلا پذیر

صیقل پذیر

قابل تهذیب

پرداخت شدنی

Soortgelyke frases

french polish
لاک و الکل (برای جلا دادن به چوب)

polishing
جلادادن · صیقلکاری · پرداختگری

Polish People's Republic
جمهوري خلق لهستان · لهستان

polish up
جلا دادن · صیقل دادن · واکس زدن · گرد کردن

polish language
زبان لهستانی

shoe polish
واکس

Polish
lahestani · لهستانى · لهستانی

polish
(نوشته یا اثر هنری و غیره) حک و اصلاح کردن · آراستن · براق کردن · برق · برق انداختن یا افتادن پرداخت کردن یا شدن · بهتر کردن · تهذیب · جلا · جلا دادن · جلادادن · درخشش · زبان لهستانی (از زبان های اسلاو غربی) · شسته و رفته کردن · صاف شدن · صیقل · صیقل خوردن یا دادن · صیقل دادن · فرهیخته شدن یا کردن · فرهیختگی · لهستانى · لهستانی · ماده ی جلادهنده · مالیدن · مبادی آداب کردن · مهذب کردن · وابسته به کشور لهستان و مردم و فرهنگ آن · واکس · واکس زدن · پرنگ · پرنگ دادن · پولیش · پولیش کردن · پیراستن · پیراسته کردن · پیراستگی · پیرایش · گرد کردن

spit and polish
نظافت ظاهری · نظافت و انضباط (به ویژه نظامی)

voorbeelde

Brujon, of whom it is high time that the reader should have a complete idea, was, with an appearance of delicate health and a profoundly premeditated languor, a polished, intelligent sprig, and a thief, who had a caressing glance, and an atrocious smile.
بروژون که اکنون وقت آنست که یک صورت ذهنی کامل از او برای خود بسازیم، با ظاهری آراسته به خلق خوش، و با کسالتی ساختگی، برهنه خوشحالی بود مؤدب و با هوش، و دزدی بود که نگاه نوازش آمیز و لبخند وحشتانگیز داشت.

he used to be the silver polisher for some people in New York that had a silver service for two hundred people.
سابقاً تو نیویورک کارش پاک کردن و صیقل دادن نقره بوده، خونه آدمایی که یک سرویس قاشق و چنگال برای دویست نفر داشته ن.

you took my small gift and polished it until it shone
حالا هديه ي بزرگ خودتو داري که فقط دور انداختيش

the polished woods mere refuse chips and scaly bark.
چوبهای صیقلی شده خاشاک زائد و پوست ورقه ورقه درخت است.

Contact with the Latin, Hungarian, Polish and the Serbian king, and also with the Pope.
لاتين ( ساکنان روم باستان ) ، مجارستان ، لهستان ، صربستان و همچنين پاپ خبر دهيد.

who was polishing the gilded cover of a large spellbook.
که مشغول برق انداختن جلد چرمی یکی از کتابهای قطور بود

A surface polish of courtesy and society manners
البته برای رفع احتیاجات معمولی آداب و رسوم ظاهری فراگرفته

it glittered like polished gold overlaid with silver light, and a white stone in it twinkled as if the Even star had come down to rest upon her hand.
درخشش آن همچون درخشش طلایی صیقل خورده بود در مقابل نوری نقرهای رنگ، و سنگی سفید در میانه حلقه چنان برق میزد که گویی آ رون فرود آمده و بر دست او آرام گرفته بود.

She has produced twelve musical albums (including several in Russian and one in Polish), many video clips, and continues to be active in the music industry.
او تا کنون دوازده آلبوم موسیقی ( یکی به زبان لهستانی و بقیه به روسی ) و تعداد زیادی کلیپ ویدئویی ارائه کرده و همچنان نقش فعالی در صنعت موسیقی دارد.

The first Silk Spectre was the frizzy-haired, redheaded former waitress and burlesque dancer Sally Jupiter (her real last name was Juspeczyk, which she changed to hide her Polish ancestry).
نخستین سیلک اسپکتر، پیشخدمت سابق، با موهای قرمز فرفری و رقاص بورلسک به نام سالی ژوپیتر بود (نام خانوادگی اصلی وی ژوسپزیک بود، که برای مخفی نگاه داشتن نیاکان لهستانی خود آن را تغییر داد).

they are polished, calm, and gentlemanlike.
رفتارش مودبانه، آرام و شرافتمندانه بود.

His goal was to eradicate the Polish culture by substituting the Polish language with Russian.
در دوران اشغال لهستان، نازیها تلاش داشتند با ریشهکنی فرهنگ لهستانی، فرهنگ نازیسمی را جایگزین آن کنند.

Up in Stockholm Peterson had failed as a small manufacturer of shoe polish
پیشترها پترسون در استکهلم شرکت تولیدی واکس داشته که پس از مدتی ورشکست شده بود

So Max got that old bus down off its blocks and polished it up.
بالاخره ماکس اين اتوبوس کهنه رو از روي ستون آجرهايش پائين آورد

On the table there, polished now and plain, an ugly case would stand containing butterflies.
آنجا به روی آن میز گردوی صیقلی شده جعبهی شیشهای قرار دارد که در آن مجموعهای از پروانههای خشک شده قرار گرفته.

From the beginning it was unfavourable for the Polish side.
این دخالت، برای لهستانیها ناخوشایند بود.

His long reign coincided with the apex of the Polish–Lithuanian Commonwealth's prestige, power and economic influence.
دوره طولانی حکومت او مصادف شد با اوج قدرت قدرت سیاسی ، اقتصادی و وجهه مشترکالمنافع لهستان-لیتوانی.

The Unburied Man (Hungarian: A temetetlen halott) is a 2004 Hungarian-Slovakian-Polish drama film.
آنفلوآنزای اسپانیایی: کشتههای فراموش شده (انگلیسی: Spanish Flu: The Forgotten Fallen) نام یک فیلم درام تلویزیونی و محصول سال ۲۰۰۹ کشور بریتانیا میباشد.

After thinking it over I took young Saunders, who travels for Glisso Floor Polish, partly into my confidence.
بعد از مدتی فکر کردن، به این نتیجه رسیدم که ساندرز جوان را که برای شرکت دیگری البته به اعتبار من کار میکرد

got some little post at Court, looked after the King's cellars, polished the Imperial shoe buckles, went about in knee breeches and lace ruffles.
مقام کوچکی در دربار گرفته بود، به سردابهای شاه میرسید، سگکهای کفش همایونی را برق میانداخت، با شلوار سه ربع و چینهای تور این طرف و آن طرف میرفت.

Tools used by the Polish miners, and the mine at Dechy, near Sin-le-Noble, where Antoine Skalecki worked
معدن دِشی حوالی سَن لِنوبْل که آنتوان اِسکالِکی در آن کار میکرد، ابزارآلاتی که معدنچیهای لهستانی استفاده میکردند

After a few words to Pierre about the awful roads from the Polish frontier
شاهزاده آندره چند کلمه از جاده وحشتناک سرحد لهستان

On 25 June 1944, the Battle of Osuchy started—one of the largest battles between the Polish resistance and Nazi Germany in occupied Poland during World War II, essentially a continuation of the Zamosc Uprising.
در ۲۵ ژوئن ۱۹۴۴، نبرد اوسوچی یکی از بزرگترین جنگها بین مقاومت لهستان و آلمان نازی در لهستان تحت اشغال در جنگ جهانی دوم، شروع شد.

The Knight of Freedom Award (Polish: Rycerz Wolności) is a Polish international award conferred annually to "outstanding figures, who promote the values represented by General Casimir Pulaski: freedom, justice, and democracy".
جایزه شوالیه آزادی (انگلیسی: Knight of Freedom Award) یک جایزه بینالمللی لهستانی است که سالانه به «چهرههای برجستهای که ارزشهای معرفی شده توسط ژنرال کاسیمیر پولاسکی که عبارتند از آزادی، عدالت و دموکراسی» را ترویج کنند اعطا میشود.

dont shoot, im polish
شليک نکنيد ، من لهستانيم