pothook oor Persies

pothook

naamwoord

An S-shaped iron hook used to suspend a cooking pot over a fire

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

(نوشتن)نشان یا شکل s مانند

طوق بندگی

naamwoord

قلاب به این شکل : s (برای آویختن کتری و غیره روی آتش)

قلاب دسته دار (که با آن کتری داغ و غیره را بلند می کنند)

voorbeelde

But Mavis, a child of habit, drew nothing but pothooks remaining quiet and apparently happy for hours together, with her tongue hanging out, amid festoons of pothooks.
می ویس بر حسب عادت تنها چیزی که میکشید خطوطی درهم به شکل چنگگهای متصل به یکدیگر بود و ساعتها با نهایت خوشحالی در حالی که زبانش را از دهان بیرون آورده بود دفترچه را پر از چنگگهای آویخته میکرد.

And she started the whole class, except the six youngest girls and Mavis Williams, the pothook specialist, on reading Macbeth.
همه کلاس به استثنای شش دختر خردسال ومی ویس ویلیامز که متخصص خط خطی کردن بود خواندن مکبث اثر شکسپیر را آغاز کردند.

She had quite a pile of books filled with pothooks page after page of pothooks, looping on and on like the mangrove roots in some tropical swamp.
او کتابچههای متعددی داشت که صفحاتشان پوشیده از نوشتههای پر از قلمخوردگی و درهم و برهم بود مانند ریشههای گیاهی استوائی که در مرداب روئیده باشد!

This child seemed to have done nothing at all during the past term and a half except to write pothooks.
چنین به نظر میرسید که این دختر طی یک ترم و نیم گذشته هیچ کاری غیر از خط خطی کردن دفتر خود انجام نداده است

At the first attempt to get her to do anything beyond pothooks a look of almost subhuman blankness would come into her wide set eyes.
با اولین کوششهائی که به کار بست تا او را وادار سازد چیزی غیر از خط خطی کردن دفترچهاش انجام دهد بلافاصله حالت پوچی غیرانسانی در چشمانش پدیدار میگشت