potpourri oor Persies

potpourri

/pəʊ.pɜː(ɹ).i/, /pəʊ.pɔː(ɹ).i/ naamwoord

A collection of various things; an assortment, mixed bag or motley.

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

آمیزه

خورش

naamwoord

متفرقه

مخلوط · مجموعه · جنگ · (در اصل) طاس کباب · آمیزه ی گلبرگ های خشک و ادویه (که برای خوشبوسازی در ظرف مخصوص نگه می دارند) · ظرف برگ خشک · عطر گل · هر چیز قاتی پاتی

voorbeelde

buried her face in the potpourri
صورت خود را در عطری فرو برد که از گلهای رز درست شده بود،

He would lay traps for them and play things without any meaning, inapt potpourris;
برایشان دامیمیگسترد، های بیمایه و چیزهائی که هیچ معنی نداشت مینواخت

It would be a veritable potpourri of educational experience.
اين يه تنوع واقعي از تجربه آموزشي مي شه.

The wagon load which headed the line had struck up a song, and were shouting at the top of their voices with a haggard joviality, a potpourri by Desaugiers, then famous, called The Vestal ;
سرنشینان کالسکهیی که جلو موکب حرکت میکرد با شعفی خروش ناک صدا درهم انداخته همه با هم و با تمام قوا یکی از چرندوپرندهای دزوژیه موسوم به وستال را که در آن زمان معروف بود میخواندند؛

An observing urchin and a rogue, he made a potpourri of the voices of nature and the voices of Paris.
شلمشوربایی از صداهای طبیعت و صداهای پاریس میساخت.

No amount of paint or potpourri can mask.
هيچ مقدار از رنگ و عطر هم نميتونه

We can use the potpourri from the bathroom!
میتونیم از گلبرگ های خشک شده که توی دستشویی داریم ، استفاده کنیم.

She'd call herself " Morning Potpourri " or something like that.
اون خودشو " صبح مرکب " يا همچين چيزي صدا ميزد

If I don't come out, it's because I've choked to death on the potpourri stink.
اگه تا 5 دقيقه بيرون نيومدم ، واسه اينه كه بوي علف خشك هاي بوگير خفم كرده مُردم.

no room in the bowl for another handful of potpourri;
نه در گلدانها جایی برای دسته گلی دیگر؛

a virtual potpourri of pussy
پاك كردن گوش با كليد ماشين ، نيست

The... There's potpourri!
اينجا گل هاي خشک شده داره!

Potpourri?
پوتوپريه ؟

Monica's going to make potpourri.
" مانيكا " مي خواد عطر ِ گياهي درست كنه.