scandinavian oor Persies

scandinavian

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

اسکاندیناویایی

I mean, the Scandinavian decadence was mesmerizing.
منظورم این است که، فساد اسکاندیناویایی اغوا کننده بود.

اهل اسکاندیناو

زبان اسکاندیناوی (شاخه ای از زبان های ژرمنی -North Germanic هم می گویند)

وابسته به زبان و فرهنگ اسکاندیناوی

Scandinavian

adjektief, naamwoord

Someone from Scandinavia.

Soortgelyke frases

Scandinavian Peninsula
شبه جزیره (آبخست سان) اسکاندیناوی (در شمال اروپا)

voorbeelde

And they came from all sources: German, Russian, Scandinavian, French beer, champagne, orgeat
از همهجا: آلمان، روسیه، اسکاندیناوی، فرانسه، آبجو، شام پانی، شیر بادام، شراب.

The wars with Denmark and Russia had been almost exclusively Scandinavian wars, but the Polish war was of worldwide significance.
جنگ با دانمارک و روسیه تقریباً جنگی منطقهای در اسکاندیناوی بود، اما جنگ لهستان اهمیتی جهانی داشت.

Gustavus regarded the Scandinavian kingdoms as the two chief pillars on which the Evangelical religion reposed.
گوستاو پادشاهیهای اسکاندیناوی را به دیدهٔ دو ستون اصلی که دین انجیلی بر آنها استوار است مینگریست.

He talked about a third way a gradual transition to scandinavian-style social democracy.
و از راه سومي صحبت کرده بود گذار تدريجي به سمت سوسيال دموکراسي از نوع اسکانديناويايي

'And very interestingly, it coincides with some Scandinavian market research we've just had in.
و نکتهی جالب ای نه که بر حسب تصادف با یه سری تحقیقاتی که در مورد بازاریابی در اسکاندیناوی داشتیم جور در اومده

The term is used mainly in the Scandinavian countries.
این عبارت بیشتر در کشور اسکاندیناوی مورد استفاده قرار گرفتهاست.

In the 17th century, following territorial losses on the Scandinavian Peninsula, Denmark-Norway began to develop colonies, forts, and trading posts in West Africa, the Caribbean, and the Indian subcontinent.
در قرن ۱۷ و بر اساس تجربیاتی در اداره شبه جزیره اسکاندیناوی، دانمارک-نروژ شروع به توسعه مستعمرات، قلعهها و پستهای تجاری در آفریقا، کارائیب و هند کردند.

MTD was also implemented in Denmark and in Norway (from 1976), which allowed roaming within the Scandinavian countries.
MTD همچنین در کشورهای دانمارک و نروژ (از سال ۱۹۷۶) ایجاد شد، که امکان رومینگ با کشورهای اسکاندیناوی را داشت.

The two main airlines operating Oslo Airport as a hub, are Scandinavian Airlines System (SAS) and Norwegian Air Shuttle.
The two main domestic airlines to use Oslo Airport are هواپیمایی اسکاندیناوی (SAS) and نروجین ایر شاتل.

Scandinavian and Russian robins migrate to Britain and western Europe to escape the harsher winters.
سینه سرخهای اسکاندیناوی و روسیه به انگلستان و اروپای غربی برای فرار از زمستانهای سخت مهاجرت میکنند.

There are more than 100,000 Norwegian citizens living abroad permanently, mostly in the U.S., U.K., and other Scandinavian countries.
بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر از شهروندان نروژی در خارج از کشور به طور دائم زندگی، بیشتر در در ایالات متحده، بریتانیا، و دیگر کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد.

It was first sketched at a radical design conference mounted by the Scandinavian Students Organization (SDO).
این شکل برای اولین بار در یک کنفرانس طراحی رادیکال مربوط به سازمان دانشجویان اسکاندیناوی (SDO) ارائه شد.

Prior to the adoption of Roman law and Christianity, Sippenhaft was a common legal principle among Germanic peoples, including Anglo-Saxons and Scandinavians .
پیش از پذیرش حقوق روم و مسیحیت، همدستی خویشاوندی یک اصل پذیرفته شده در جامعهٔ ژرمنها از جمله آنگلوساکسون و اسکاندیناوی بود.

Everything from Scandinavian skin-walkers to the * * *.
همه چيز درمورد اسکانديناويايي ها نوشته شده.

The title is Anglo-Saxon in origin, akin to the Scandinavian form jarl, and meant "chieftain", particularly a chieftain set to rule a territory in a king's stead.
این یک عنوان انگلیسی باستان است که در اصل، به شکل اسکاندیناوی (یارل Jarl) بودهاست، و به معنای «رهبر»، به ویژه یک رهبر تعیین شده برای حکومت بر یک قلمرو در یک پادشاهی است.

And here was Hegglund, before whom was standing a German or Scandinavian type
هگلاند هم اینجا بود و در برابرش زنی ایستاده بود که آلمانی یا از اهالی اسکاندیناوی به نظر میرسید؟

polish my scandinavian furniture
بايد مبلمانم را برق ميانداختم

we aint scandinavians, are wekrayken
ما اسکانديناوي نيستم ، هستيم كرايكن

We ain't Scandinavians, are we?
ما اسکانديناوي نيستم ، هستيم ؟

Scandinavian countries are so wonderful because they have this legacy of being small, homogenous countries.
کشورهای اسکاندیناوی چنین عالی هستن چون از این میراث برخوردارن که کشورهای کوچک و یکدستی باشن.

In 1909 he gained recognition in his homeland when he exhibited his work with a group of Scandinavian artists known as The Young Ones.
او در سال ۱۹۰۹ هنگامی که کار خود را با گروهی از هنرمندان اسکاندیناوی به نام «جوانان» به نمایش گذاشت.

elegance was Scandinavian and Caledonian;
متروک و آراستگی به سبک اسکاندیناو و کاله دونی.

The character and appearance of these ships have been reflected in Scandinavian boat-building traditions until today.
تا به امروز خصوصیات و شکل ظاهری این کشتیها در سنت قایقسازی اسکاندیناویایی انعکاس یافتهاست.

Regular domestic scheduled services are provided by Norwegian Air Shuttle, Scandinavian Airlines (SAS) and Widerøe.
Regular domestic scheduled services are provided by نروجین ایر شاتل، هواپیمایی اسکاندیناوی (SAS) and ویدروئه.

The Scandinavians in History.
اسماعیلیان در تاریخ.