vagarious oor Persies

vagarious

adjektief

tending to wander or roam

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بوالهوسانه

عیاری

هوسبازانه

خانه بدوشی · دمدمی وار · دوره گردی

Soortgelyke frases

vagariously
از روی هوی و هوس · خیالی · واهی · وهمی

vagary
آرزومندی · بلهوسی · بوالهوسی · تخیلات · خیال پرستی · دمدمی مزاجی · دمدمیمزاجی · دگرگون پذیر · هردم یک جور · هردمبیل · هوس · هوس بازی

voorbeelde

In religion he could be, as long as it suited him, the facile echo of Dorothea's vagaries.
از لحاظ مذهبی تا وقتی به نفعش باشد مقلد رام دور تا خواهد بود.

We did not think it hypocritical to draw over our vagaries the curtain of a decent silence.
به عقیده ما در آن زمان پرده سکوت روی ولگردیهای خود کشیدن هیچ نشان تقلب نبود.

but he had long since given up pondering the vagaries of the human race and its capacity for cruelty.
اما از مدتها پیش از تعمق و اندیشیدن به اعمال غیر عادی نوع بشر و توانایی آدمیزاد در سنگدلی، دست کشیده بود.

They are humorous depictions of life in the streets of London, the vagaries of fashion, and the interactions between the rich and poor.
آنها توصیفاتی طنزآمیز از زندگی در خیابانهای لندن , مد، و تعاملات بین غنی و فقیر در پایتخت را نشان میدهند.

in despair of keeping pace with her vagaries should have struck his pen in earnest against his paper.
نومید از همراهی با سبک سریهای حافظه، قلمش را با جدیت بر کاغذ فشار میدهد.

After a string of conventional vagaries, Pilar Ternera predicted:
او نیز آمد و پس از بیان یک سری مطالب عجیب و غریب معمول، آیندهی وی را چنین پیشگویی کرد:

Generally they mean only that they will do as they choose, in the confidence that no one will know their vagaries;
به طور کلی منظورشان فقط این است که هر کار دلشان بخواهد میکنند، به این امید که هیچکس از تصورات عجیب ایشان خبر نمی شود،

Did Beranabus not explain the vagaries of time in this universe?
برانابوس در مورد اختلاف زمان اینجا با دنیای عادی برایت توضیح نداده؟

But having fallen in love with him, she had become inoculated with the virus of Evangelism and proselytizing which dominated him, and had followed him gladly and enthusiastically in all of his ventures and through all of his vagaries.
اما بعد از دل بستن به آ زا، ویروس تبلیغ و اشاعه انجیل را از آن مرد گرفته و از آن پس شوهر خود را همه خیال پرستیها و سوداهایش با طیب خاطر و شور و شوق تمام دنبال کرده بود.

While he was taken up with these vagaries, then
ضمن مداومت در این افکار مالیخولیایی وقت سپری شد

And gradually Georges would see his double he recognized it at once under a new light, grotesquely, ridiculously postured, passing through vagaries similar to his own.
و ژرژ همزاد خودرا آری، آن را درست به جا میآورد در موقعیتی دشوار و خندهآور میدید که کمکمدر روشنائی تازهای سر برمیآورد و به لغزشهائی نظیر خطاهای خود او دچار میشد. محال بود بتوان بر خویشتن و بر چهرهٔ ناخوشایند خود نخندید.

Antoinette sat in silent agony through the vagaries of that lamentable concert
آنتوانت، خاموش و وحشتزده شاهد جریان این کنسرت رقّتبار بود

but, for my part, I was never much afraid of his vagaries.
هیچ گاه از حرکات وی بدان اندازه متوحش نشده بودم.

Even in the current French Fifth Republic (1958–), school holidays mostly follow the Christian liturgical year, that include Christmas and holiday seasons, though Easter holidays have been replaced by Spring holidays which may or may not include Easter, depending on the vagaries of the liturgical calendar.
حتی در جمهوری پنجم کنونی فرانسه (۱۹۵۸ به بعد)، اعیاد مدارس اکثراً سال نیایشی (علم العباداتی) (en) مسیحی را دنبال میکند، با این حال روزهای عید پاک با عید بهار جایگزین شدهاند که بسته به میل تقویم نیایشی ممکن است شامل عید پاک بشود یا نشود.

But I take all the blame upon myself for never having told your worships of my uncle's vagaries
اما گناه اینها تماماً از من است، منی که از ابتدا شما را از یاوهسراییهای داییم با خبر نکردم

She had never been one to worry long over the vagaries of human conduct or to be cast down for long if one line of action failed.
او کسی نبود که رفتار عجیب و غریب مردم برای زمانی دراز ، نگرانی به خود راه دهد و یا اگر در کاری شکست خورد خود را شکست خورده و نابود بداند .

I have made up my mind and determined to have done with these drunken vagaries of these knights
من تصمیم گرفتهام این پهلوان سرگردان را با دلاوریها و هنرنماییهای احمقانه خودشان به جا بگذارم

and his vagaries were accepted with tolerance.
و سرگردانیها و نابسامانیهای او را با تساهل پذیرفته بودند.

Likewise, historically, most regions of the world used ellipsoids measured locally to best suit the vagaries of Earth's shape in their respective locales.
به همین ترتیب، از لحاظ تاریخی، اکثر مناطق جهان از بیضویهای اندازهگیری شده محلی برای بهترین تقریب شکل زمین در مکانهای مربوطه خود استفاده کنند.

He could not understand the vagaries of the general, and knew nothing of the last achievement of that worthy, which had caused so much commotion in the house.
و همانطورکه خودش میگفت از جنون ژنرال و علل حقیقی هرجومرج جدیدی که در خانه روی داده بود اطلاعی نداشت

has so few vagaries herself, and has been so little used to them at Hartfield, that she cannot calculate on their effects
بله، دوست عزیزت چون آدم منظمی است و در هارت فیلد هم بینظمی چندانی ندیده نمیتواند روی تبعات بینظمی آدمها حساب کند،

she left the world as full of her vagaries as of the fame of her beauty.
چندان که حسن و جمالش آوازه جهانگیر داشت به وقاحت و بی شرمی نیز شهره دهر بود.

However, this kind of development is considered to be "dependent development", i.e., it does not have an internal domestic dynamic in the developing country and thus remains highly vulnerable to the economic vagaries of the world market.
با این حال، این نوع توسعه نوعی «توسعهٔ وابسته» است یعنی از محرک و انگیزهٔ داخلی (درون کشور در حال توسعه) برخوردار نیست و بنابراین در برابر تغییرات پراکندهٔ بازار جهانی، بسیار آسیبپذیر است.

I could forgive the vagaries of grief if you actually seemed to be grieving.
اگه خيلي غم و اندوه داري ميتونم کمکت کنم اين غو و اندوه رو از ياد ببري.

being by this time thoroughly convinced that Don Quixote was not quite right in his head as he had committed such a vagary as to set them free
بعلاوه توجه نداشت به اینکه عقل دنکیشوت، با آنکه دست به چنان کار جنونآمیزی زده و ایشان را آزاد کرده بود، پار سنگ برمیدارد،