(آمریکا- عامیانه) فشار افکار عمومی برای وادار کردن شخص (به ویژه کارمند عالی رتبه) به افشاگری oor Engels

(آمریکا- عامیانه) فشار افکار عمومی برای وادار کردن شخص (به ویژه کارمند عالی رتبه) به افشاگری

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

graymail

naamwoord

Soortgelyke frases

(با بیل یا چنگک سرگین را به هم زدن و آمیختن مجازی : رسانه ها - فساد اداری را افشاگری کردن) کثافت کاوی کردن
muckrake

(حقوق - تجاوز به خلوت و امور محرمانه و شخصی فرد و افشاگری آنها به ویژه اگر موجب ناراحتی روحی یا اجتماعی او شود)خلوت شکنی
invasion of privacy

voorbeelde

شروع مي کنه به افشاگري راجع به. روزهاي خوش کلاهبرداري خودش
starts running his mouth off about his glory days as a grifter

اونا سعی میکنن هرکسی که دست به افشاگری بزنه رو ساکت کنن
They'll try to silence anyone who speaks out.

ولی پس از پنج بار رأیگیری، به افشاگری و خشم مردم و فضاحتی که حتما در صورت بلاتکلیف ماندن هیئتمنصفه پیش میآمد تهدیدش کردند.
until at last after five ballots were taken he was threatened with exposure and the public rage andobloquy which was sure to follow in case the jury was hung.

در بین گفتگوهای او با مایک، توانسته بودم مهمترین صفت را به لیستم اضافه کنم، بزرگترین افشاگری به سادگی کمیابی آن بود.
Through her conversations with Mike, I was able to add the most important quality to my list, the most revealing of them all, as simple as it was rare.

یادم میآید که او کتابچههایی به نامهای «محافظت،» «امنیت» و «افشاگری»* را به زبان تاگالوگ و همچنین کتاب مقدّس را به من نشان داد.
I remember that he showed me the booklets Protection, Safety, and Uncovered in the Tagalog language,* as well as a Bible.

در سال ۲۰۱۰ روزنامه فرانسوی لوموند دست به افشاگری زد و واحد ۸۲۰۰ را به عنوان اداره کنندهٔ یک شبکه جاسوسی عظیم معرفی کرد که در مرکز آن یک پایگاه عظیم اطلاعات آشکار در صحرای نگب (یکی از بزرگترین پایگاههای شنود در جهان) است و قابلیت زیر نظر گرفتن تماسهای تلفنی، ایمیلها و دیگر ارتباطات در سرتاسر خاورمیانه، اروپا، آسیا و آفریقا و حتی ردگیری کشتیها را دارد.
In 2010, the French newspaper Le Monde diplomatique wrote that Unit 8200 operates a large SIGINT base in the Negev, one of the largest listening bases in the world, capable of monitoring phone calls, emails, and other communications, throughout the Middle East, Europe, Asia, and Africa, as well as tracking ships.

عجیب اینکه، این افشاگری اعتماد به نفس پائین مرا ازنظر احساس غيرخودي بودن درمان نکرد.
Strangely, these revelations didn't cure my low self-esteem, that feeling of otherness.

موج سوم که خبرنگار و بلاگری در ارومیه است می نویسد که جاوید اسدزاده از بلاگرهای معروف ارومیه به دلیل افشاگری در مورد مافیای زمین خواری در ارومیه مورد حمله واقع شده و دندانهایش را خرد کرده اند
Mojeh Sevom ,blogger and journalist,says[Fa] that Javid Asadzadeh an active blogger in Urmia in Azerbaijan province, was beaten up and got injured by local mafia.This blogger has written several times about corruption in real estate in Urmia in his blog and has collected a lot of information about it.

افشاگری بزرگ را به آخر نمیرسانم، حالا نه.
I won't make the great revelation, not now.

فکر کنم اگه جیکوب واسه افشاگری بزرگ بیدار به شه کیفش بیشتره، موافقی؟
I think it might be more fun if Jacob was awake for the big reveal, don't you agree?

قانون ایالات متحده امریکا برای افرادی که در مورد مسائل امنیت ملی مربوط به عموم مردم افشاگری میكنند هیچگونه مصونيت قضايی يا محافظت کافی در برابر انتقامجویی یا مجازات فراهم نمیکند.
US law simply does not provide national security whistleblowers with adequate protection from retaliation or punishment for disclosures in the public interest.

متفکران و نویسندگان مدافع این دیدگاه، اعتقاد دارند که خرافات، دین و بیمنطقی را نباید به سادگی تحمل کرد بلکه هرگاه تفکر دینی در حکومت، آموزش و سیاست نفوذ میکند باید با انتقاد و افشاگری به مقابله با آن پرداخت.
This modern-day atheism is advanced by a group of thinkers and writers who advocate the view that superstition, religion and irrationalism should not simply be tolerated but should be countered, criticized, and exposed by rational argument wherever their influence arises in government, education, and politics.

اول، آيا خوب نيست که برای محافظت علیه رضایت، افشاگری فساد موجود، گفتن حقيقت به قدرت بدبین بود؟
First, isn't it good to be pessimistic to safeguard against complacency, to rake the muck, to speak truth to power?

هرگونه افشاگری دیگر از PHI نیاز به موجودیت پوشش داده شده برای کسب اجازه از طرف شخص برای تأییدیه دارد.
Any other disclosures of PHI require the covered entity to obtain written authorization from the individual for the disclosure.

اين افشاگري مضخرف وال استريت ژورنال راجع به فساد من رو خوندي ؟
You read this bullshit Wall Street Journal exposé about my corruption?

آنها به شدت به موسسهای که در آن کار میکنند وفادار و متعهدند، و به همین دلیل افشاگری می کنند، و دلیل اینکه آنها اصرار دارند که موضوعات را ببینید، این است که آنها برای موسسهای که کار میکنند بسیار اهمیت قائل هستند و میخواهند این موسسه سالم باقی بماند.
They're hugely dedicated to the institutions that they work for, and the reason that they speak up, the reason they insist on seeing, is because they care so much about the institution and want to keep it healthy.

این نکته واضح شد که برای تولید بزرگترین افشاگری و سرو صدا کردن، نخست به بزرگترین سکوت نیاز داشتیم.
For it became clear at this point that in order to make the biggest kind of noise, we first needed the biggest kind of silence.

در سال ۲۰۱۳ پس از افشاگری ادوارد اسنودن، توجه گسترده رسانههای جهان به نظارت جهانی جلب شد.
In 2013 it gained substantial worldwide media attention due to the global surveillance disclosure by Edward Snowden.

به گفته ویتسون: "این عمل شجاعانه روزنامه نگاران جوان موجب افشاگری نقش محوری قاضی مرتضوی شده است.
“The brave testimony of these young journalists has reaffirmed evidence of Mortazavi’s leading role in the torture of detainees,” said Whitson.

اما این اعتراف به گناهان از نظر خود خوزه آرکادیو سگوندو یک نوع افشاگری محسوب میشد.
The interrogation was a revelation for Jos' Arcadio Segundo.

سازمان بهداشت سراسری قاره آمریکا در ادامه از حکومتها، موسسات آموزشی، انجمنهای تخصصی، و رسانهها خواست که دربارهٔ این روشهای غیردرمانی افشاگری کنند و حامی احترام به تکثر در جامعه شوند.
The Pan American Health Organization further called on governments, academic institutions, professional associations and the media to expose these practices and to promote respect for diversity.

مسلم بود که نسل جدیدتر کسانی که به آنها هشدار داده شده بود، ولی خرافات کهن را خنده دار میدانستند خطر افشاگری را دروغ میپنداشتند.
Of course, the younger generation those who would have been warned, but would have thought the ancient superstitions laughable of course that was where the danger of exposure would lie.

قانون افشاگری ایالات متحده شدیداً فاقد محافظتهای لازم برای افرادی است که سوء استفادههای مربوط به مسائل امنیت ملی را بر ملا میسازند.
US whistleblower protections fall far short of these standards for people who disclose abuse in the national security arena.

آپتون سینکلر در افشاگری سال ۱۹۱۹ (با اشاره به انفجار خیابان لکسینگتون در سال ۱۹۱۴) نوشت: از ابتدا تا انتها من چیزی برای پنهان کردن ندارم و به این دلیل چیزی برای نگرانی ندارم و این برای روزنامهها به همان اندازهای شناخته شده که برای پلیسهایی که دلیل انفجار را بررسی میکنند شناخته شدهاست.
In his 1919 muckraking exposé The Brass Check, Upton Sinclair wrote (referring to the 1914 Lexington Avenue explosion): From first to last I had nothing to hide, and for that reason I had nothing to fear, and this was as well known to the newspapers as it was to the police who were probing the explosion.

ویرایش متن مصاحبه: پس از آنکه جان دلونگ، یکی از مدیران NSA با واشینگتن پست در مورد این افشاگری مصاحبه کرد کاخ سفید بیانیه «آماده» ای به این روزنامه فرستاد و دستور داد که «هیچیک از اظهارات دلونگ نمیتواند به نقل از او بیان شود.»
Editing of interview transcript After the NSA Director of Compliance John Delong was interviewed by The Washington Post regarding these disclosures, the White House sent a "prepared" statement to The Post and ordered that "none of Delong's comments could be quoted on the record".