(با داروی حس کشی یا هوش بر) بیحس کردن oor Engels
(با داروی حس کشی یا هوش بر) بیحس کردن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
freeze
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
بیحس کردن درد چیزی رو درست نمیکنه
When I was in the hospitalOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بیحس کردن موقتی جایی که درد می کنه باعث می شه که وقتی درد رو احساس میکنی بیشتر عذا بکشی.
I' il fucking kill youMIZAN MIZAN
مثل این بود که انگشتانش برای باز کردن آن بیحس شده بودند،
Your heart rate and breathing are higher than normal for a woman of your age, SarahMIZAN MIZAN
همین که رون شروع کرد به غرولند کردن دربارهی این که پاهایش از سرما بیحس شده است
I can' t just leave himMIZAN MIZAN
و شما ممکن است فکر کنید که بیهوشی ارسال شما به یک خواب عمیق است، یا مسدود کردن گیرنده شماست بطوریکه شما درد را احساس نمیکنید، اما در عمل بیشتر بیحس کننده ها این چنین کار نمیکنند.
The Propaganda Ministerof the Reich, His Excellency Goebbels...... received by the Minister of Culture...... by the President of the Biennale and Ihe Film Festival...Count Volpiof Misurala, and other personalities...... has arrived in Venice loatlend the inauguration of the Festivalted2019 ted2019
5 sinne gevind in 1 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.