(طناب یا تسمه برای بستن دو پای اسب) پابند
hobble
(با زنجیر) بستن oor Engels
(با زنجیر) بستن
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
enchain
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
تو ميتوني بستن در طبقه پايين را شروع کني
Whereas the measures provided for in this Regulation are in accordance with the opinion of the Standing Committee on Veterinary Medicinal ProductsTEP TEP
بستن من چه فایده داره؟
But they sent him back this file, which he showed me... and I have in a very safe placeMIZAN MIZAN
خلبان چراغ هشدار بستن كمربند را خاموش كردند
Subcutaneous or intravenous useOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مثالها عبارتند از: قانون ضد تروریسم، بستن پخش برنامههای ماهوارهای و برخی قوانین علیه سخنان نفرت آور.
This is your apartmentWikiMatrix WikiMatrix
بايوو گوگوريو با هم پيمان بستن
I won' t leave her until the contract' s signed.Hey!TEP TEP
آنچه از دستم برمیآمدم برای بستن زخم خود کردم.
The World Organisation for Animal Health (OIE) plays a leading role in the categorisation of countries or regions according to their BSE riskMIZAN MIZAN
عهد بستن که اگه اسرائيل وارد مرز بشه ، نيروهاي شبه نظامي شونُ راه بندازن.
Member States may apply the system provided for in Titles # and # within their jurisdictionOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
ولي سرپرست گروه فقط حواسش به بستن قرارداد ضبط بود
We were more like sisters, I guessOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اونا راههاي پيروزيمان در مورتال کمبات رو بستن
So, the drying may not indicate an earlier time of deathOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
بعضی از جوامع اسلامی، دارای پلیس اسلامی هستند، که مجری به کار بستن قوانین شریعت اسلامی است.
We' ve captured a forward, German trenchWikiMatrix WikiMatrix
به مسلسل بستن
All I' m saying is that your trace is from a GreekTEP TEP
پس از بکار بستن این تدبیر چون احساس کرد
Me, I' m gonna make a name for myself in fireMIZAN MIZAN
مثل بازي سرهم بستن حروف آره ، مثل اون
Why did you Iet her go?!TEP TEP
در اینجا میخواهیم در مورد اشخاصی صحبت کنیم که با بکار بستن این اندرزها به نتایج ارزندهای رسیدهاند.
I can save you time, ladies.I' m right herejw2019 jw2019
بستن مجراي بزرگ از يي سا دو خيلي تاثير گذاشته
I' m just getting startedTEP TEP
بستن خود چشم بند یه جور حواس پرتیه
contract of carriage means a contract for or including air transport services, including one where the carriage is composed of two or more flights operated by the same or different air carriersOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
تو برنامه ي قطع بودجه ي وزارت دفاع براي بستن ـه پايگاهه.
Let me ask you a question, seriouslyOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
خبري از ارتش هم نيست فقط همين اطراف رو بستن
You know this one girl with hair like this?OpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اين دو دقيقه قبل از بستن درهاست.
his prices are sky highOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
. مثل بستن يه حلقه ميمونه
Ask your pharmacist how to dispose of medicines no longer requiredOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
فلاسک، بستن این دو لنگر در اینجا مثل بستن دو دست انسان پشت سرش است.
But the world was a tomb to me...... a graveyard full of broken statuesMIZAN MIZAN
داخل تالار گروه نوازندگان که از عرق نیشکر و خستگی تلوتلو میخوردند سرگرم بستن سازهاشان بودند
That brings us here todayMIZAN MIZAN
آنگاه بند چرمی دفتر را که به مانند خودش ضخیم بود شروع به بستن کرد.
Take the heads of all the departments on a corporate retreatMIZAN MIZAN
خاروخاشاکی که به خاطر ریزش سد بوجود اومدن ، لوله ی خروجی رو بستن
Good morning, DrewOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اوچوآها ، با کمک کالي ، معامله ي تسليم شدنشون رو بستن
Yes, we are cunt hair closeOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
1031 sinne gevind in 8 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.