(با زور و شدت) حرکت کردن یا دادن oor Engels

(با زور و شدت) حرکت کردن یا دادن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

hurl

verb noun

Soortgelyke frases

حرکت دادن یا کردن
move · shift

جم خوردن، یک نمه تکان خوردن یا حرکت دادن چیزی، میلیمتری به سمت چیزی حرکت کردن یا جابجا کردن چیزی
inch

با جرثقیل (یا بالاکش) بلند کردن یا حرکت دادن
crane

(گوسفندوار) حرکت کردن یا دادن
herd

voorbeelde

و یا حرکات دیگر را در نظر بگیر: به طور مدام حرکت دادن پاها و بدن از سویی به سویی دیگر؛ خم کردن پشت یا زانوها؛ به طور مکرّر مرطوب کردن لبها، قورت دادن آب دهان، تنفس سریع و کوتاه.
Or consider a constant shuffling of the feet, a swaying of the body from side to side; back like a ramrod or sagging of the knees; frequent moistening of the lips, repeated swallowing, rapid and shallow breathing.

اینک آهسته پیش میرفتند و هر ساعت در انتظار پاسخ مبارزه طلبی خود به سر میبردند، و آنان همه با هم حرکت میکردند، چه، گسیل کردن دی دوران یا گروههای کوچک از تنهی اصـلی سپاه به هدر دادن نیروها بود.
They advanced now slowly, expecting at every hour some answer to their challenge, and they drew together, since it was but waste of men to send out scouts or small parties from the main host.

این محیط حرکت دو بعدی لنز است، و این قابلیت فوکوس کردن لنز است، که با انحناء دادن به میکروسکوپ انجام میشود و این قابلیت در خود برگه تعبیه شده است و به ما اجازه میدهد که لنزها را در حد چند میکرون جابهجا کنیم یا فوکوس کنیم.
There is an XY stage, and then there is a focusing stage, which is a flexure mechanism that's built in paper itself that allows us to move and focus the lenses by micron steps.