(تغذیه) دادن oor Engels

(تغذیه) دادن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

feed

verb noun

Soortgelyke frases

(بیرون ریختن ناگهانی مثلا بروز دادن احساسات) برون ریزی
ebullition

(دامداری) در زمستان خوراک دادن
winterfeed

(باحرارت دادن به میزان کمتر از نقطه ی گداز) به صورت پودر یا کلکس در آوردن
calcine

منزل دادن
accommodate · bestow · bivouac · camp · camp out

در مرغدان یا قفس قرار دادن
coop

محل دادن غسل تعمید (به ویژه در کلیسا)
baptistery

voorbeelde

جنگجوهاشون آماده اند براي از دست دادن جانشون
warriors willing to give their lives

برای سرمشق قرار دادن عیسی چرا به روح خدا نیازمندیم؟
Why do we need holy spirit in order to imitate Jesus’ example?

از دست دادن تو احمقانه ترين کاري بوده که تاحالا کردم.
Letting you go was the stupidest thing I ever did.

بايد بفهميم که چه هديه ي ژنتيکي اي پدر و مادر خونيش بهش دادن.
Let's find out which genetic gift her genetic parents gave her.

تو یکی از مایی ، و هنوز هم خیلی کار برای انجام دادن هست.
You are one of us, and there's still so much work to be done.

belie: تصور غلط دادن.
Belie: to give a false impression.

یَهُوَه در مورد رستاخیز دادن انسانها چه احساسی دارد و ما چگونه به احساسات او پی میبریم؟
How does Jehovah feel about resurrecting people, and how do we know of his feelings?

تمام کسايي که آزمايش دادن نتيجه شون منفي بوده.
Everyone who took the test came back negative.

از اونچه که به ما می دادن صد در صد سود می خواستن.
for one hundred per cent profit on their goods.

آموزش دادن به دیگران در مورد ملکوت خدا، بویژه کار مفید و خوبی است. — متی ۲۸:۱۹، ۲۰.
Teaching others about God’s Kingdom is an especially beneficial good work. —Matthew 28:19, 20.

امیدوارم که بهم افتخار کنند بخاطر ادامه دادن آنچه به ما درباره خدمات و عدالت اجتماعی آموختند.
I hope that they'll be very proud of me for living out what they taught us about social justice and service.

جزئيات در اين مورد هنوز موجود نيست کاخ سفيد در حال توضيح دادن اين واقعه است
The details are not available.

اما مردم پول دادن تا يه نمايش دو نفره ببينن
But they paid to see a sister act!

پس از تن دادن به کنجکاویهای گمرک، سوار قطار پاریس شد.
After having satisfied the curiosity of the customs, he took his seat again in the train for Paris.

يعني ميخواد بگه که هلش دادن ؟
He saying she was pushed?

جاناتان لستر (به انگلیسی: Jonathan Leicester) میگوید هدف باور، هدایت عمل است و نه نشان دادن حقیقت.
Jonathan Leicester suggests that belief has the purpose of guiding action rather than indicating truth.

این فیلم توسط سازمان عفو بینالملل برای نشان دادن وضعیت قاچاق اسلحه توسط صنعت بینالمللی اسلحه، تأیید شد.
The film was officially endorsed by the human rights group Amnesty International for highlighting the arms trafficking by the international arms industry.

ولي اون با دادن اين ماشين هيچ لطفي به شماها نكرد
But she did you no favor when she left you this car.

اگه پادشاه های قبلی بودن ، هیچ رحم و مروتی به تو نشون نمی دادن
Kings of the past would not have shown you grace.

در خانوادهٔ خود بهجای اولویت دادن به تفریحات و استراحت، به فعالیتهای روحانی اولویت دهید.
As a family, give spiritual activities priority over entertainment and relaxation

وزیر بازرگانی به سفرهای تحقیقاتی خارجی که پولش رو لابی های خارجی دادن ، رفته
Commerce Secretary took overseas research trips paid for by foreign lobby groups.

ديدي که چند نفر از مردم روستا درخواست خدمتکار شدن دادن.
You saw how many of the village turned out for the service.

چرا اولویت دادن به خدا، از ما محافظت میکند؟
Why is putting God first a protection?

فریاد زدن، در آغوش کشیدن، پیچ و تاب دادن به بدن، سحرگاه بیدار شدن.
Shout, embrace, swing, be up at dawn

و بعد به دورگان نگاه کرد و گفت: پلیس اینها روتوی اداره سا نتا مونیکا یادت دادن؟
He looked down at Dorgan. Hey, Barry. Did they teach you this one in the Santa Monica P. D.?