(قدیمی) از این سرچشمه oor Engels

(قدیمی) از این سرچشمه

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

hence

verb adverb

Soortgelyke frases

(این باور: همه ی موجودات زنده از یک یاخته یا اندامگان اصلی سرچشمه گرفته اند) تک زایش
monogenesis

رودخانه ی این (که از سوئیس سرچشمه می گیرد و به دانوب می ریزد)
inn

voorbeelde

نه ، همه ي اين چيزا از اين سرچشمه ميگيرن
No, all this came from that.

پس شما میتونید ببینید که چیزی سمی از این تلمبه سرچشمه میگیره که در یک نگاه دیده میشه.
And so you can see this something poisonous emanating out of this pump that you could see in a glance.

قدرت آقای بولست رود تنها از این امر سرچشمه نمیگرفت که بانکداری روستایی بود و
Mr. Bulstrode's power was not due simply to his being a country banker

حالت اندیش ناکش هنگام ترک اتاق از این احساس ناگهانی سرچشمه میگرفت که از این پس داشتن رابطه عمدی با ویل گونهای فریبکاری خواهد بود،
her preoccupation in leaving the room, had come from the sudden sense that there would be a sort of deception in her voluntarily allowing any further intercourse between herself and Will which

آشفتگی دور تا هنگام بیرون رفتن از کلیسا بیشتر از این امر سرچشمه میگرفت که میدید آقای کازوبن مصممانه از گفتوگو با خویشاوندش سر باز میزند
Dorothea's distress when she was leaving the church came chiefly from the perception that Mr. Casaubon was determined not to speak to his cousin

این استعاره از این تصور سرچشمه میگیرد که هر یک از سطحها که در آن یک لبه ترسیم میشود همانند برگی از کتاب میباشد.
This metaphor comes from imagining that each of the planes where an edge is drawn is like a page of a book.

تردید دور تا از این احساس مبهم سرچشمه میگرفت
Dorothea's timidity was due to an indistinct consciousness

آرزوی رهایی از این درد و سرچشمه آن یعنی جسم.
the desire to be rid of all his sufferings and their source, the body.

لحنش اندکی مهرآمیز بود و از این خشنودی ناگفتنی سرچشمه میگرفت که میدید
There was a gentleness in his tone which came from the unutterable contentment of perceiving

که این دروغ از این جا سرچشمه گرفته است که کنت تالس توی، ارشد سپهبدان دربار، که با سایر ملتزمین رکاب امپراطور به میدان کارزار رفته بود
that had spread by the fact that the Emperor's carriage had really galloped from the field of battle with the pale and terrified Ober Hofmarschal Count Tolstoy

با تمام این احوال؛ با تأسف از این که در سرچشمه تاریخ خون او بند میآمد،
But although stemming the flow of his blood into the tide of history caused him pain

این از کجا سرچشمه میگرفت؟
What was its origin?

من چشمهایم را میبندم و به فکر فرو میروم و از خود میپرسم: اگر همه ایمان دارند، این ایمان از کجا سرچشمه میگیرد؟
I shut my eyes and ask myself if every one has faith, where did it come from?

او دارای این خصوصیات و سرچشمهٔ اصلی آنهاست و از این جهات بینظیر است.
He possesses those qualities and is the ultimate source of all three.

اما گرانتر از ظهر به بعد در نوشیدن شراب، این سرچشمه پیش پا افتاده رؤیاها، از اندازه گذرانده بود.
As for Grantaire, he had got beyond wine, that merely moderate inspirer of dreams, ever since mid day.

این رفتار از کجا سرچشمه میگیره ؟
Where does that come from?

این قلمرو از قبیلهای سرچشمه میگرفت که در بخش کوزکو قرار داشتند که پایتخت (آنها) شد.
The empire originated from a tribe based in Cusco, which became the capital.

این شایعه از کجا سرچشمه گرفته بود؟
Who set the rumor going?

ولی این انحراف از کجا سرچشمه گرفت؟ — ۱تیموتاؤس ۱:۶.
Where, then, did this deviation originate?—1 Timothy 1:6.

این عقیده از کجا سرچشمه گرفته است؟
Where did the idea come from?

اعتقاد بر این است که این جشنواره از چین سرچشمه گرفتهاست.
China considers it as a source of national pride.

اگر حافظه ات کار کنه, اين جادو از هائيتي سرچشمه ميگيره
It originated in Haiti, if memory serves.

این ستارگان از کجا سرچشمه گرفتهاند؟
Where did all these stars come from?

پس این دقت از کجا سرچشمه گرفته است؟—مزمور ۱۹:۱.
So from whence came the precision? —Psalm 19:1.

بايد بفهميم اين تهديد از کجا سرچشمه ميگيره.
We need to find out where the threat's coming from.