(لاتین) در نظر اول oor Engels

(لاتین) در نظر اول

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

prima facie

adjective adverb

Soortgelyke frases

در نظر اول
prima facie · primafacie

voorbeelde

قیافة این شخص در نظر اول بسیار عجیب بود.
This man's appearance was at first sight very strange.

هرچند در نظر اول این ادعا عجیب مینماید که حادثه شب .
Strange as at first glance it may seem to suppose that the Massacre of St.

در نظر اول بنظر ميرسه که يه الياف معمولي نخي است
At first, it appears to be the normal cotton fibres.

وقتی دید فانی خیـستر از آن است که در نظر اول تصور میکرد لباـن خشک برایش آورد.
in detecting her to be wetter than she would at first allow, and providing her with dry clothes;

۱۷. الف) چرا اعمال شاؤل در نظر اول قابل توجیه به نظر میرسد؟
17. (a) At first glance, why might Saul’s actions seem justifiable?

در نظر اول
At first sight

که در نظر اول نمیشد هیچ چیزی را در آن تشخیص داد.
that at first it was scarcely possible to discern anything more.

در نظر اول به محض ورود به اتاق آبه دانتس چیزی که اختصاص داشته باشد ندید
As he entered the chamber of his friend nothing more than common met his view

من خوب میدانم آدمی هر روز با اشخاصی که در نظر اول به آنها دلبستگی پپدا میکند برنمیخورد
for one does not often meet with people whom one feels he can love from the first sight of their faces;

در نظر اول که تصویر معصومی بود.
and at first sight it was an innocent picture enough.

صحبتهای هنری، توصیفش از گنجهی آبنوسی که در نظر اول توجه آدم را جلب نمیکرد، بلافاصله یادش آمد.
Henry's words, his description of the ebony cabinet which was to escape her observation at first, immediately rushed across her;

در نظر اول چیز جالبی ندارد که آدمی مجذوب کند.
She doesn't strike one at first sight.

در واقع هری در نظر اول گمان کرد که یک فر چهی گردگیری معمولی است
at least, that was what Harry thought it was

در نظر اول از تضاد کلی بین این دو سر دچار شگفتی میشوید.
In the first place, you are struck by the general contrast between these heads.

در نظر اول تصور نمیرود به آن محکمی که واقعا هست باشد.
At first sight, you would not think it so strong as it really is.

زیرا در نظر اول قیافهٔ آن مرد مرا متعجب ساخت.
so greatly was I impressed from the first moment by the appearance of this man.

در نظر اول عنکبوتی است که به نخی بسته شده ولی اصلا این طور نیست.
It looks like a spider on the end of a string, but it isn't at all

این خانواده در نظر اول چیزی جالب توجه جز فقر بیاندازه نداشت؛
At first sight, this family presented no very special feature except its extreme destitution;

در نظر اول چنین مینمود که صاحبان این قایقهای فرسوده در رودخانه کار و فعالیتی دارند،
appeared, at first, to indicate that the inhabitants of these miserable cottages pursued some avocation on the river;

که در نظر اول یک کلبه به نظر میرسید .
at the first glance, seemed as small as a thatched hovel, andwhich was

سنش از زی لا بیشتر نبود اما در نظر اول مسنتر مینمود؛
Shewas no older than Zilla, but she seemed so at first.

در نظر اول عشق در كار نبود
It wasn't love at first sight.

آدماي عاشق پيشه در نظر اول به عشق معتقدن که اين خيلي بده
romantics believe in love at first sight and all that bullshit

ولی در نظر اول معلوم میشد که آتش بدا خل سرایت نکرده است
but it was soon evident that the contents were hardly touched.

که آن هم شاید فقط در نظر اول چنین احساس شود.
But possibly that may only be the impression he makes at first sight.