بسیار صدا oor Engels

بسیار صدا

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

multisonant

adjektief

multisonous

adjektief

polyphonous

adjektief

Soortgelyke frases

(صدا) بسیار زیر
shrill

(دستور نواختن موسیقی) بسیار کم صدا (در برابر: بسیار بلند fortissimo)
pianissimo

(صدا) بسیار بلند
stentorian

voorbeelde

طبلوار به در خانه کوفت و کون تز را به آواز بسیار بلند صدا کرد.
He drummed on the door and shouted at the top of his voice.

آهسته دو بسیار بی صدا به راهش ادامه داد.
Slowly and very silently it took its way.

یک زنگ تنور بسیار پر صدا که کنار خواهر رابط دیر جا دشات
A very sonorous bell, placed beside the portress,and

صدا بسیار نزدیک بود،
His voice sounded close by

از آنجا که آنها اغلب در مکانهای مخاطرهآمیز ساخته شدهاست، مهندسی ساختاری صدا بسیار مهم میباشد.
Since they are often built in precarious locations, sound structural engineering is paramount.

سر و صدا بسیار زیاد بود، اما به محض اینکه غریبه وارد شد همهمهها خوابید.
There had been a lot of noise, but it stopped as soon as the stranger entered.

ديروقت بود وسر و صدا بسيار
It got late and quite rowdy.

کریستف با خوشنودی بسیار او را صدا زد.
Christophe hailed him gleefully.

کجايي بسيار خوب ، يکي صدا ميکنه دوست دارم
where are you all right, call somebody. i love you

صدا بسیار قدرتمند هست حتی میتواند قدرت من و اثر هنریام را نیز کم کند، و یا قدرتمندم کند.
And sound is so powerful that it could either disempower me and my artwork, or it could empower me.

در حقیقت، بیشتر کاربران ایمپلنت واقعا با شنیدن موسیقی مشکل دارند و آن را دوست ندارند زیرا صدا بسیار بد است.
In fact, most implant users really struggle and dislike music because it sounds so bad.

خودش روی یک صندلی افتاد و مانند یک باران بی صدا، بسیار گریه کرد و در آن خانه، او یکبار دیگر نجوشید.
And suddenly there came from the sky a noise like a strong driving wind, and it filled the entire house in which they were.

با وفور نعمت و بسیار پر سر و صدا
and profuse and noisy

یک اتاق شبیه به این آکوستیک (جذب کننده صدا) دارد، آکوستیک (جذب کننده صدا) اینجا بسیار خوب است.
A room like this has acoustics, this one very good acoustics.

پنگوئن ها پرندگان خیلی پر سر و صدایی هستند بسیار بسیار, پر سر و صدا.
Penguins are very vocal birds and really, really noisy, so I expected to walk into this building and be met with this cacophony of honking and braying and squawking.

صدا گفت بسیار خوب دیگر نقب مزن
Do not dig any more said the voice

بسیار آرام، با نیمه صدا گفت: مثل این است که این دختر را میشناسم.
Javert gazed askance at this body, and, profoundly calm, said in a low tone: It strikes me that I know that girl.

این دو تن آن چنان همانند و آن قدر به هم نزدیک بودند که کوچکترین حرکت و لحن صدا بسیار بیش از کلمات برایشان گویا بود.
These two men were so akin, so near each other, that the slightest gesture, the tone of voice, told both more than could be said in words.

و وقتی که این کار را کردیم، در قشر شنوایی مربوط به زبان واکنشهایی شبیه به هم ندیدیم، چون زبان و صدا بسیار با هم متفاوت هستند.
And when we did that, we didn't see responses that are similar in auditory cortices in language, because the language and sound are very different.

شروع به فکرکردن در این باره کردم که چیزی در وجود من برای سکون میگرید، و البته که من نمیتوانستم آن را بشنوم چونکه این صدا بسیار گریزان بود.
And I began to think that something in me had really been crying out for stillness, but of course I couldn't hear it because I was running around so much.

پدر جینی با توجه به ممانعت او از روشن کردن تلویزیون یا رادیو در خانه تحمل بسیار کمی در برابر صدا داشت.
Genie's father had an extremely low tolerance for noise, to the point of refusing to have a working television or radio in the house.

درمان با صدا یک راه بسیار خوبه
Sound healing is a wonderful modality.

این صدا به گوشش بسیار ضعیف آمد.
He thought that voice more feeble than usual.

با شادمانی بسیار شلاق خود را به صدا درمیآورد
his will. It was a great joy to him to crack his whip

بازی پر سر و صدایی بود و از مردمی که در اطراف میز میچرخیدند سرو صدا و خنده بسیار برمیخاست.
This was very noisy, and there was a great deal of laughing and shouting, as people moved from table to table.