به سامان oor Engels

به سامان

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

streamlined

adjective verb

Soortgelyke frases

به سامان کردن
regulate

voorbeelde

و پیش از نیمه شب همه چیز به سامان، پاکیزه و نظیف شد،
and before it was twelve o'clock all their things were arranged cleanly and tidily in her rooms

چنان که میبینید همه چیز به سامان است.
All is now ordered, as you see.

کار مهم عالم به سامان رسید.
The work of the world was being done.

در اواخر ماه مه، که همه چیز کمابیش به سامان شده بود،
Towards the end of May, when everything had been more or less satisfactorily arranged,

هنگامی که کارها به سامان شد و چرخها روی جاده قرار گرفت،
When everything had been put right, and the carriage had been brought back to the road

بچه ها به سامان دهی نیاز دارن ، ثبات.
The kids need structure, stability.

من از تو ميخوام كه وليعهد باشي و تاج و تخت رو به سامان برسوني
i want you to be the crown prince, and succeed the throne

تا کار او را به سامان نرسانده است نمیتواند در هیچ ماجرایی پا در میان گذارد،
he could not engage in any enterprise until he had concluded hers

اما باید بالاخره این کار به سامان برسد.
But never mind that

هر دم که یکی را به سامان رساندهام
at the end of each promising me that

اما شاهزاده واسیلی قبل از عزیمت به صوب مأموریت خویش و انجام این امور میخواست کار پییر را به سامان برساند.
But before leaving home and undertaking these new affairs, Prince Vasili had to settle matters with Pierre

ای یارغدار، چون تو خودخواهی که داستان تلخ جور و جفای ترا دهان به دهان و سامان به سامان باز گویند
Since thou dost in thy cruelty desire The ruthless rigour of thy tyranny From tongue to tongue, from land to land proclaimed

گفتی که امر ازدواج این دو تن با دو خواهر میانشان رقابتی انگیخته بود تا ثابت کنند که کدام یک زندگی بهتر و به سامان تری دارد
as though, since they had married sisters, a kind of rivalry had sprung up between them as to which was ordering his life best

در این هر دو کشور، خداوندان ذخایر نان و نوال مملکتی چون روز روشن بود که اوضاع، روی هم رفته، تا به ابد بر همان منوال به سامان خواهد ماند.
In both countries it was clearer than crystal to the lords of the State preserves of loaves and fishes, that things in general were settled for ever.

مي خواستند به وضعيت تجارت رسيدگي كنن سر و سامان بدنتا به اوضاع ملت سر و سامان داده باشند
he wanted to strengthen the trade to organize the nation

در اواخر ماه مه، که همه چیز کمابیش به سامان شده بود، دالی در پاسخ نامهی شکایت آمیزی که راجع به وضع پریشان زندگی در روستا به شوهرش نوشته بود، نامهای دریافت کرد.
Towards the end of May, when everything had been more or less satisfactorily arranged, she received her husband's answer to her complaints of the disorganized state of things in the country.

ما اول بايد به وضع خودمون سامان بديم،‌شايعات خود به خود ساكت خواهند شد
we have to settle in first then the rumor will hush up slowly

برخی از شرکتها در این زمینه به خوبی سامان دهی شدهاند.
Others are already well-trained on the ground.

متوجه شدم كه بي نظماهاي خيلي زيادي هست. به همين خاطر خواستم به اوضاع سامان بدهم
there is a problem in the system. so i'd like to adjust it

وقتی میدید چطور با شادمانی میتوانم در میان وضع نا به سامان یک خانه درهم ریخته زندگی کنم چطور میتوانم به گردگیری، رفت و روب، شست و شو و آشپزی بپردازم سخت مجذوب من شده بود.
she was charmed to see how jovial I could be amidst the bustle of a house turned topsyturvy how I could brush, and dust, and clean, and cook.

(۱یوحنّا ۴:۸، ۱۶) از این رو، یَهُوَه اقدام نمود تا به اوضاع سامان بخشد.
(1 John 4:8, 16) So he takes the initiative to heal the breach.

( ۲قُرِنتیان ۱۱:۱۴) شیطان میخواهد به ما چنین القا کند که میتواند به زندگیمان سامان دهد.
(2 Corinthians 11:14) Satan would like to lull us into believing that he can offer us a better way of life.

زمانی که کریستف کلمب به این سامان آمد شکار گاو دریایی یک تجارت تثبیتشده بود.
When Christopher Columbus arrived in the region, hunting was already an established trade, although this is less common today.

خواهش ميکنم به اوضاع سرو سامان بده پيش از اينکه به خودتم صدمه بزني
please walk away from this before you get hurt too

ايشون بايد به برخي از كارها سامان مي دادند به همين خاطر يك روز بيشتر ماندند
she wanted to the management so she's taking a day there