به شکل نی oor Engels

به شکل نی

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

arundinaceous

adjektief

voorbeelde

به عنوان یک پیشنیاز مشترک برای تغییر شکل، روباه باید نی، برگ پهن، یا یک جمجمه را روی سر خود قرار دهد.
As a common prerequisite for the transformation, the fox must place reeds, a leaf, or a skull over its head.

نیم رخ او در روشنایی روز و در آن باش لق بیضی شکل که نوارهای کم رنگی شبیه به برگ نی داشت بهتر نمایان بود.
It stood out in the light from the oval of her bonnet, with pale ribbons on it like the leaves of weeds.

این جمله، تصمیمی را که در ذهن دار نی مبنی بر رفتن به پاریس، در کار شکل گرفتن بود تقویت میکرد.
This favoured the desperate resolution Charles Darnay had begun to make, that he would go to Paris.

و آنچه همان ابتدا از ساختمانهای مکعب شکل آن هنگام گذر از محلههای نوساز عاری از سبک به نظرش رسید، آرزوی آشنائی بیشتر با رم را در او بر نی انگیخت.
and what he did see at first, in passing, the styleless new districts, the square blocks of buildings, gave him no desire to see more.

سپس چون فکر میکرد که اگر شکل ملای متری به درخواست خود بدهد چهبسا کلاید حاضر به ازدواج شود و بعد از آن هم رفتار مهرآمیزی با او در پیش بگیرد، ادامه داد: من انتظار ندارم که تا ابد شوهر من بمو نی.
I don't ask you tomarry me forever, she now added, the thought that if by presentingthis demand in some modified form, she could induce Clyde to marryher, it might be possible afterwards that his feeling toward herwould change to a much more kindly one.