حیاط بیرونی (که در منزل به آن باز می شود)
dooryard
حیاط بیرونی (قلعه) oor Engels
حیاط بیرونی (قلعه)
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
outer bailey
en
defended outer enclosure of a castle
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
این حیاط بیرونی هم وسیع و ساختمانش محکم بود.
a)trade and/or technical descriptionMIZAN MIZAN
هنگامی که به نزدیک حیاط بیرونی رسیدم روی یکی از چهارپایهها ایستادم
I must just be hungover againMIZAN MIZAN
اما شبها در باغ از طرف حیاط بیرونی قفل میشد و هیچ راه دخول دیگری هم نداشت
But I' m still in businessMIZAN MIZAN
تا آنکه عاقبت موج او را در حیاط بیرونی باستیل بر زمین نهاد.
Force him left, and when he crosses over, you jump himMIZAN MIZAN
حیاط بیرونی کاخ مربعی است که هر ضلع آن دوازده گز است.
Having regard to the proposal from the Commission presented after consultation with the social partners and the Administrative Commission on Social Security for Migrant WorkersMIZAN MIZAN
محاط منطقه اصلی دفاعی قلعه است، و واژههای «حیاط بیرونی» و «محاط» با یکدیگر مرتبطند.
cartons over thereWikiMatrix WikiMatrix
از آنجا که بناهای حیاط بیرونی دست کم به بلندی یک گز و نیم است
This move is propelled in part by the increasing complexity of corporate structures and the burden it places on regulators to assess ownership through numerous holding companies, individuals and entities (Trappel and Meier, 1998).MIZAN MIZAN
مو نت کریس تو در حیاط بیرونی پیاده شده
I wanted to apologize for what I said to you the other night after the movieMIZAN MIZAN
به سوی دیواره جا نپناه رفت و روی آن خم شد و از بالا نگاهی بـه حیـاط بیرونی انداخت.
They ain' t looking for me up thereMIZAN MIZAN
آنان همه در حیاط بیرونی میخوابیدند و تنها اسمردیاکف نزد او میماند و شب را در اطاق کفش کن بر روی نیمکتی میگذرانید.
Oh, fucking hell!MIZAN MIZAN
برجک دفاعی در بالای بیشه کوچک، اقامتگاه لرد مالک قلعه و آخرین سنگر دفاعی بوده، درحالی که حیاط بیرونی خانه سایر خانواده لرد بود و از آنها حفاظت میکرد.
Just rumors.I hear he likes to live bigWikiMatrix WikiMatrix
نیروی اقیانوسی که او را بر پشت خود به پیش میبرد، چندان مقاومت ناپذیر بود که حتی نفس تازه کردن و سر به سویی گردانیدن، چونان کسی که گرفتار امواج کوبندهء دریای واقعی باشد، ناممکن مینمود تا آنکه عاقبت موج او را در حیاط بیرونی به استیل بر زمین نهاد.
I must ask leave to examine thisMIZAN MIZAN
این خانه دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد که به وسیلهٔ خانه از یکدیگر جدا شدهاند.
The #th held the town after heavy fighting, but in breaking through the German border, some #, # men lost their lives in less than a monthWikiMatrix WikiMatrix
در این لحظه جارو جنجال انگار از حیاط پشت دیوار بیرونی به گوش میرسید.
Jocelyn made the first move.She kissed me but I didn' t kiss her backMIZAN MIZAN
شبها، آن غازهایی که در حیاط مجاور، در بیرونی میگردند، به خوابم میآیند. با گردنهای دراز و منقارهای جلوآمده مرا دنبال میکنند.
You' il be a better man for this, my friendMIZAN MIZAN
15 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.