عمل شدن oor Engels

عمل شدن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

practice

verb noun

عمل شدن یعنی کاری که معمول است و به آن عمل می شود مثلا می گوییم هنوز به این عمل می شود.

To do or perform something habitually or repeatedly.

Soortgelyke frases

(با عمل غیر منتظره) موجب شدن
surprise

عمل متحمل شدن یا بالا آوردن قرض و غیره
incurrence

آماده ی عمل شدن
gird

وارد عمل شدن
kick in

عمل تسلیم شدن
submission

(روانشناسی - آسان شدن فزاینده هر عمل در اثر تکرار آن) آسانکردی
facilitation

عمل سفت شدن
gelation

عمل سوار کردن یا شدن
mounting

voorbeelde

سعي ميکنم با نظرت موافقت کنم منظورم اينه که اونا وارد عمل شدن
im trying to agree with you. the point is they did something

پس چرا صبر کردن من برم بعد وارد عمل شدن؟
But they waited till I was out of the way until they acted, didn't they?

، اگه تک تیراندازی ما ببینن کماندارا وارد عمل شدن
If our snipers see archers on the move, they'll open fire.

سعي ميکنم با نظرت موافقت کنم. منظورم اينه که اونا وارد عمل شدن
im trying to agree with you. the point is they did something

۸ نبی خدا، سپس تصویری از وارد عمل شدن یَهُوَه ارائه میدهد.
8 Hear now the prophet’s graphic description of Jehovah of armies in action.

دوباره وارد عمل شدن، خوب و لذت بخش بود.
It was good to be going into action again.

چون انتظار کشیدن در آنجا خیلی دردناک و حتی بدتر از وارد عمل شدن بود.
for the waiting was almost physically painful, worse than going into action.

به نظرم وارد عمل شدن.
I think they're moving.

هر چی که بود ، تاجرها درست به موقع وارد عمل شدن
Whatever it was, the businessmen came at just the right time.

برای وارد عمل شدن درنگ نمیکنیم
We will not hesitate to take action.

بدون عمل شدن ، چند روز ديگه مي ميره
She'll be dead in a few days without it.

عیسی تأکید میکند که شاگردانش در این مورد از خودشان فطانت نشان دهند و برای وارد عمل شدن حاضر باشند.
Jesus urged his followers to use discernment regarding this and to be ready to take action.

غرایز پیتر به او میگفتند که جان آلکساندرا در خطر است، و با وجود این او برای وارد عمل شدن قدرتی نداشت.
Every instinct told Peter that Alexandra was in danger, yet he was powerless to act.

چنین حالتی به مفهوم آمادگی برای اِعمال قدرت یا وارد عمل شدن است که معمولاً هنگام رودررویی، جنگیدن و سرکوب کردن نمایان میشود.
The gesture signifies readiness to exercise power or to take action, usually to oppose, fight, or oppress.

( ۲تواریخ ۱۵:۷) و تقویت دست به این معنی است که فرد برای وارد عمل شدن نیرومند و قوی شده است. — ۱سموئیل ۲۳:۱۶.
(2 Chronicles 15:7) And to strengthen one’s hand is to be fortified and empowered for action. —1 Samuel 23:16.

بعضیها سریع وارد عمل شدن و سربازها رو ریختن داخل بیشتر از کشورهای نزدیک که می دیدن درست کنار محل حادثه هستن اما هفته دوم بود که جنگ واقعی شروع شد.
A few acted quickly and sent troops in mostly from nearby countries, who could see they were next on the agenda but it was the second week before the war began for real.

این ارزیابی آژانس اطلاعات انرژی ایالات متحده است از آنچه که در صورت عمل شدن به تعهدات آب و هوایی اتفاق خواهد افتاد که در پاریس انجام شد از حالا تا ۲۰۴۰.
This is the United States Energy Information Agency's assessment of what will happen if the countries implement the climate commitments that they've made in Paris between now and 2040.

۷ نمونههایی که از رحمت یَهُوَه خدا و عیسی مسیح دیدیم معلوم میسازد که ترحّم دو جنبه دارد: یکی دلسوزی کردن برای محتاجان و ضعیفان و دیگری وارد عمل شدن به منظور رفع نیاز ایشان.
7 The examples of Jehovah God and Jesus Christ show that mercy has two components —feelings of compassion, sympathy, or pity toward the disadvantaged and action that brings relief to the recipient.

عمل مخفی شدن یک ماه و 14 روز و 17 ساعت بدون هیچ رؤیتی ، هیچ رهگیری ای ، هیچی
One month, 14 days and seven hours... with no sightings, no intercepts, nothing.

نبايد ترمز ها به صورت خودکار وارد عمل مي شدن؟
shouldn't the brakes have come on automatically?

بهعنوان مثال در رواندا این ایده وجود دارد که با عمل ارضا شدن یک زن رودخانهها دوباره پر آب میشوند.
For example, within Rwanda, there is the notion that the rivers are replenished by the act of a woman squirting.

وی طوری رفتار میکرد که آدممیپنداشت شاگرد اوّل شدن عمل ناپسند ولگرد مآبانهیی بیش نیست.
He made one feel that a first class was ever so slightly vulgar.

تو اتاق عمل برامون حاضر شدن ؟
Are they ready for us in OR?

بنابراین تخریب و یا کشتن و کشته شدن عمل بیهودهای بود.
The place was inconveniently smashed.

شرطي شدن. عمل غريزي
conditioning. acting on instinct