فراوان زیاد oor Engels

فراوان زیاد

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

copiously

bywoord

Soortgelyke frases

زیاد فراوان
superrabundant

(ایتالیایی) اپرای جدی (نوعی اپرای متداول در قرن 81 که ویژگی آن تاکید زیاد و تصنعی بر اسطوره های کلاسیک و به کارگیری فراوان aria بود)
opera seria

پول زیاد، پول فراوان
flush money

voorbeelde

با امید فراوان دست به کار زیاد کردن آن شد.
he began to encourage them with considerable hope.

این، یک مباشر حملونقل بود که شراب فراوان نوشیده بود و زیاد میخوابید.
He was some corner errand man who had drunk too much and was sleeping too much.

خانوادهی هار پر و خانوادهی خاله جون پولی با غصهی زیاد و اشک فراوان لباس عزا میپوشیدند.
The Harpers, and Aunt Polly's family, were being put into mourning, with great grief and many tears.

پس از هل دادن زیاد و تلاش فراوان، سرانجام موفق شد.
After much pushing and straining, he finally succeeded.

با سر و صدای زیاد و تبختری فراوان از شهر خارج شد.
rattled out of the town right gallantly.

۱۶ البته درست است که برخورداری از زندگی سطح بالا یعنی داشتن غذای فراوان، پوشاک زیاد، منزلی بزرگ و مجهز و لوازم زندگی کافی ممکن است به رفاه شخص افزوده، امکانات پزشکی کافی در اختیار او و خانوادهاش بگذارد و در نتیجه چند سالی به عمرش بیفزاید.
16 It may be true that a higher living standard —having an abundance of food, clothing, shelter, and other amenities— could contribute to a more comfortable life or may even allow for better medical care and thus add a few years to a person’s life span.

سـرعت زیـاد بـرای موفقیت تاثیر فراوان دارد.
fast tempo is essential to success.

سم نا، جایی بود که در آنجا نخلستانهای زیاد و چاههای پر آب فراوان بود.
to Semna, where were palm groves and wells of abundant water.

رحمت الٰهی عدالت را تضعیف نمیکند؛ دیرخشمی و صبر زیاد یَهُوَه به خطاکاران مهلت فراوان میدهد تا به توبه گرایند.
While godly mercy does not compromise justice, Jehovah is slow to anger and patiently gives wrongdoers sufficient time to attain to repentance.

اولین رمان از این مجموعه کتاب در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۹۷ با عنوان هری پاتر و سنگ جادو (سنگ فیلسوف) منتشر شد، کتاب محبوبیت بسیار زیاد، تحسین فراوان و موفقیت تجاری را در جهان کسب کرد.
Since the release of the first novel, Harry Potter and the Philosopher's Stone, on 26 June 1997, the books have found immense popularity, critical acclaim and commercial success worldwide.

در هر کاری که میکنید احساس اضـطرار ایـجاد کـنید. سـرعت زیـاد بـرای موفقیت تاثیر فراوان دارد. هرچه کار بیشتری انجام بدهید و هرچه این کار را با سرعت بیشتری بکنید، درهای بیشتری به رویتان گشوده میشود.
Create a sense of urgency in everything you do; fast tempo is essential to success. The more things you do and the faster you do them, the more doors will open for you.

تام فورد: و ما بعد از تحقيقات فراوان پى برديم كه -- در واقعيت تحقيقات نه چندان زياد، تحقيقاتى نسبتاً ساده -- مشترى بدلى مشترى ما نبود.
Tom Ford: And we found after much research that -- actually not much research, quite simple research -- that the counterfeit customer was not our customer.

اما اگر چنین موردی پیش آمد، احتمال اینکه پزشکان ماهر بتوانند بدون استفاده از انتقال خون، که با خطرات فراوان همراه است، شما را معالجه کنند بسیار زیاد است.
But if you did, it is very likely that skilled doctors could manage your care without using blood transfusions, which have so many risks.

۶ و چنین گذشت که فردایش، پس از اینکه ما همۀ چیزها را، میوه و گوشت زیاد از بیابان و عسل فراوان و آذوقه بر پایۀ آنچه که سَروَر ما را فرمان داده بود آماده کردیم، ما با همۀ بارمان و دانه هایمان و هر آنچه که با خود آورده بودیم پایین به درون کشتی رفتیم، هر کسی بر پایۀ سنش، از این رو، همۀ ما، با همسرانمان و فرزندانمان، پایین به درون کشتی رفتیم.
6 And it came to pass that on the morrow, after we had prepared all things, much fruits and ameat from the wilderness, and honey in abundance, and provisions according to that which the Lord had commanded us, we did go down into the ship, with all our loading and our bseeds, and whatsoever thing we had brought with us, every one according to his age; wherefore, we did all go down into the cship, with our wives and our children.

او دارای رتبه و مقام اجتماعی عالی و ثروت فراوان و خانواده معروف و اندامی نیرومند و صحت مزاج جالب توجهی بود زیاد صحبت میکرد و شهرت داشت که مردی ناراضی و حتی عصبی است همین عصبانیت او دارای لطف خاصی بود .
This gentleman was rich, held a good position, was a great talker, and had the reputation of being one of the dissatisfied, though not belonging to the dangerous sections of that class.

چیزهای بسیاری وجود دارد که موجب خوشی ما میشود — کوههای عظیم؛ دریاچهها، رودها، اقیانوسها و سواحل زیبا؛ گلهای خوشبو و رنگین و گیاهان دیگر با تنوع بیحد؛ غذاهای خوشمزهٔ فراوان؛ غروب تماشایی خورشید که ما هرگز از تماشای آن خسته نمیشویم؛ آسمان پرستاره که از اندیشه کردن در شب لذت میبریم؛ دنیای حیوانات با تنوع زیاد آن و بچههای جذاب با رفتار مضحک و بامزهٔ خود؛ موسیقی الهامبخش؛ کار مفید و جالب؛ دوستان خوب.
There are many things that bring us enjoyment —majestic mountains; beautiful lakes, rivers, oceans and beaches; colorful, fragrant flowers and other vegetation in endless variety; an abundance of tasty foods; spectacular sunsets that we never tire of; the starry heavens that we enjoy contemplating at night; the animal creation with its vast variety and appealing young with their playful antics; inspiring music; interesting and useful work; good friends.

در میان کشیشان، حتی در اواخر عمرش دشمن و حسود زیاد داشت لکن یبش از پیش از تعداد آنان کاسته میشد و آنان به تدریج ساکت میشدند گو اینکه برخی از آنان از رجال مشهور و مهم صومعه بودند و مخصوصا یکی از آنان کشیش پیری بود که به مناسبت زهد و تقوی شهرت فراوان داشت.
There were, no doubt, up to the end of his life, among the monks some who hated and envied him, but they were few in number and they were silent, though among them were some of great dignity in the monastery, one, for instance, of the older monks distinguished for his strict keeping of fasts and vows of silence.