فن oor Engels

فن

naamwoord

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

fan

naamwoord

electrical device

والت ، اندازه ی موتوری که به اون فن وصله ، چقدره ؟
Uh, Walt, what's the engine size on that fan?

art

naamwoord

human effort

دیگر فن کراهت بار معلمی را آموخته بود
She learned the dismal arts of the school teacher.

technique

naamwoord

به علاوه ، تصور میکرد تا جایی که فقط به فن مربوط میشود،
Besides, he saw that if it came to talking about technique

mechanical fan · technology · tech · science · device · ventilator · dupery · fraudulence · hoax · acquirement · humbug · fraud · shift · put-on

Soortgelyke frases

فن تعلیم
didactics · education · educational activity · instruction · pedagogy · teaching

فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
catechetics

روش کار اموزی فن تعلیم
paideutics

(آمریکا) فوت و فن دادن پیشنهاد و دریافت کمک مالی از دولت و بنیادها
grantsmanship

فن (یکان پول کشور چین برابر با یک صدم یوان Yuan)
fen

فن پیوند زدن گوشت جانور بانسان
zooplasty

voorbeelde

دانش ماشین، فن آوری است که مسئول اغلب این اختلال است.
Machine learning is the technology that's responsible for most of this disruption.

فقط يک مثال ديگه از اينکه چطور فوت و فن آمريکا...
Just another example of how American know-how... alleviates the suffering it creates.

و خوشحالم بگویم که هم اکنون من در حال راه اندازی این فن آوری در هند هستم.
And I'm happy to say that I'm now in the process of setting up this technology here in India.

فن یا که دو ساعت پیش آنقدر ترسیده بود که خواب بچشم انش نمیرفت چون صدای در را شنید، از فرط دهشت نزدیک بم رگ شد زیرا چنین پنداشت که بار دیگر دیمیتری فیودوروویچ بازگشتهاست
Fenya, who was still excited by the fright she had had two hours before, and too much upset to go to bed, was almost frightened into hysterics on hearing the furious knocking at the gate.

وقتي که تو تستماکو رو کشتي تو از فن مرگبار 17 ثانيه اي استفاده نکردي
When you killed Tetsumaku you didn't employ the 17-second Deadly Moves.

اما من فکر می کنم آنها وارد دوره جدیدی می شوند، زیرا فن آوری مشارکت را مفرح و بدون دردسر کرده است.
But I think they're entering a new age, because technology makes sharing frictionless and fun.

شما میدانید مسیو مورل که من در فن کشتیبانی خود را نظیر کاپیتانهای بزرگ میدانم
You know that I am as capable of managing a ship as the most experienced captain in the service

میزس و هایک استدلال کردند که محاسبهٔ اقتصادی تنها با اطلاعات ناشی از قیمتهای بازار ممکن است، و این که روشهای دیوانسالارانه یا فن سالارانهٔ تخصیص فاقد روشهای تخصیص عقلانی منابعند.
Mises and Hayek argued that economic calculation is only possible by information provided through market prices, and that bureaucratic or technocratic methods of allocation lack methods to rationally allocate resources.

فیلیپ فرانتس فن زیبلد (۱۸۲۳، هلند/آلمان) یک پزشک و گیاهشناس آلمانی/هلندی که در دجیما خدمت میکرد و طب غربی را به ژاپن آورد.
Philipp Franz von Siebold (1823, Netherlands/Germany) A German physician, botanist in Dutch service at Dejima who brought Western medicine to Japan.

حتی اگر اصل آثار او را ندیده باشید باز هم نظر استادان فن و هنرشناسان را تأیید میکنید که او را «هنرمندی بینظیر و فوقالعاده» میدانند.
Though you may never have seen the original of any of his masterpieces, you most likely agree with the art historian who called the Italian genius a “marvellous and incomparable artist.”

فن یا در حالی که دستهای خود را به شکل صلیب بر روی هم نهاد گفت: آه خدای من! او قطعا کسی را خواهد کشت.
Oh, Lord! He's going to murder some one! cried Fenya, flinging up her hands.

تو يه خانم به تمام معنا هستي ، فن کوچولو.
You're quite a woman, little Fan.

وی ابتدا در زمره فقها بود و در آن فن به مرتبه اعلی رسیده بود.
He was towards the rear of the field in the early stages and was hampered on the turn into the straight.

اونها يکجور فن آوري تاخير انداختن.. زندگي دارند...
They have some sort of technology that prolongs life.

در سال ۲۰۱۰، همه فن آوریهایی که برای خواندن و نوشتن DNA در حال توسعه بودیم، همگی به وقت اعلام خلق اولین سلول مصنوعی البته ما آن را سنتیا نامیده بودیم گرد هم آمدند.
In 2010, all of the technologies that we had been developing for reading and writing DNA all came together when we announced the creation of the first synthetic cell, which of course, we called Synthia.

و به تلویح گفتگویی را که راجع به اظهار یاس ورانسکی از تسلط بر فن نقاشی بنشان در گرفته بود، به یاد او آورد : به این میگویند فن .
There you have technique,' he said, addressing Golenishtchev, alluding to a conversation between them about Vronsky's despair of attaining this technique.

درویش تا بیشتر از یک سال مثل یک مرده متحرک بود و از وقتی هم که به حال عادی برگشته، هیچ وقت حوصله نداشته است که فوت و فن چنین چیزی را یادم بدهد.
Dervish was a zombie for more than a year and he's not been up for teaching duties since he recovered.

ناگهان با لحنی ملایم و آرام مانند کودک را می با فن یا شروع به صحبت کرد چنانچه گفتی کام لا فراموش کرده است یک لحظه پیش او را غرق در دهشت نموده است.
But suddenly, as gently and mildly as a gentle and affectionate child, he began speaking to Fenya as though he had utterly forgotten how he had scared and hurt her just now.

میگویم که چند با سعی کردهام با تا فن همراه امیت تماس بگیرم، اما موفق نشدهام.
I say I've been trying to contact Emmet on his mobile but haven't been able to get through.

این فن آوری ها به نوعی کشت انرژی هستند، در نتیجه برای تولید انرژی نیاز به کیلومترها زمین، چندین هزار برابر نیروگاه های معمولی داریم.
This is energy farming, so you're talking about many square miles, thousands of times more area than you think of as a normal energy plant.

فن یا در حالیکه بدستهای او اشاره کرد گفت: دیمیتری فیودوروویچ چه پیش آمدی برای شما روی داده است؟
What has happened to you, sir? said Fenya, pointing to his hands again.

و واقعا اون به انسان بودن ختم میشه تا فن آوري زيرا ما هميشه همديگرو با همكاري هم ميسازيم.
And really, it ends up being more human than technology, because we're co-creating each other all the time.

با اين حال كه من چيز زيادي از فن شمشير زني نمي دونم
although i don't know much about swordplay

اونا از اين فن آوري براي پاکسازي زمين هاي بزرگ واسه ساخت و ساز استفاده کردن مثل زمين پارک مرکزي وقتي که مي خواستن براي ساخت سيستم تصفيه هواشون آماده اش کنن
They used the technology to clear large areas of land for construction, like Central Park, when they were prepping it to build their air-degradation machine.

و من هیچ فن آوری هوشمندی ندارم تا به آن بنگرید.
And I don't have any smart technology for you to look at.