محصور کردن oor Engels

محصور کردن

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

bind

verb noun

cage

verb noun

contain

werkwoord

encircle · enclose · garrison · incarcerate · rope · wall

Soortgelyke frases

محصور کردن (در خلیج یا جای مصون یاجای بی مفر)
embay

با سنگر محصور کردن
entrench

(قدیمی) با خاک انباشت محصور و مستحکم کردن
mound

در درون کره محصور کردن
ensphere

(نادر) با نرده یا دیوار دفاعی محصور کردن
impale

در دیوار محصور کردن
inwall

(در پارک یا محوطه ی ویژه) محصور کردن 2
park

در چهاردیواری محصور کردن
immure

(با نرده ی موقت) محصور کردن
hurdle

voorbeelde

محصور کردن DNA -- مثل استخراج طلا از کوه است یا خارج کردن آن از بستر یک جوی.
So isolating DNA -- it's like extracting gold from a mountain or taking it out of a stream bed.

اين ديوار وظيفه محصور کردن ايرانيها به سمت دروازه بزرگ را انجام ميده
itll do the job of funneling the persians into the hot gates

محصور کردن در صومعه بم نزله خصی کردن است. رهبانیت بلای اروپا بود.
Claustration, castration. It has been the scourgeof Europe.

ولي مي ترسيدن كوپر تمام انبارهاي... اونا رو خراب كنه براي همين اونا رو با حصار محصور كردن
But it spooked the Coopers into tearing down all the barns on their property... turning'em into barricade fences.

زنجیره نقل منچستر ناقلهای واسطهای را توسط محصور کردن گرهها در گیتی که مهمترین مقادیر نقلی را محاسبه میکند، تولید میکند.
A Manchester carry chain generates the intermediate carries by tapping off nodes in the gate that calculates the most significant carry value.

پس پیام من به هم قطارای اشرافی و ثروتمندم و اونایی که توی حباب خودشون رو محصور کردن اینه که بیدار شید.
So I have a message for my fellow plutocrats and zillionaires and for anyone who lives in a gated bubble world: Wake up.

داستان قرآن ذوالقرنین را در ساخت حائلی بزرگ به منظور محصور کردن قومهای گوگ و ماگوگ که «در زمین فساد بزرگ میکنند» وصف میکند.
The Quran's story describes Dhul-Qarnayn building a great barrier in order to enclose the nations of Gog and Magog who "do great mischief in the earth."

و واجب است که با نهایت دقت به مسدود کردن و چفت کردن، و محصور کردن خانهشان بکوشند و مخصوصا درها را خوب ببندند.
and care must be taken to duly close, bar and barricade their houses, and to fasten the doors well.

دوبینسکی و همکاران، همچنین توانایی ذهنی محصور کردن را به درک 1⁄3 به عنوان یک عدد در جای خود و برای ارتباط با مجموعهای از اعداد طبیعی به عنوان یک کل واحد مربوط میکنند.
Dubinsky et al. also link this mental ability of encapsulation to viewing 1⁄3 as a number in its own right and to dealing with the set of natural numbers as a whole.

سه ساعت پس از پیدا کردن راه به آنجا رسیدم درهای کوچک و محصور دشتی در میان انبوهی از تپههای بلند
Three hours after I found the trail I was there, in a little mountain valley, a pocket in the midst of lava peaks.

بعدها متوجه شده ام که اینها همه اجتماعی کردن اشتراکي مردها است، که بهتر بعنوان "در چهارچوب مرد محصور شدن" معروف است.
I've later come to know that to be the collective socialization of men, better known as the "man box."

بالون نسبتاً کوچک بود، یک کره به حجم ۳۵ متر مکعب، محصور با ابریشم صمغاندود شده، و تنها قادر به بلند کردن حدود ۹ کیلوگرم (۲۰ پوند).
The balloon was comparatively small, a 35 cubic metre sphere of rubberised silk, and only capable of lifting about 9 kg (20 lb).

روزولت و مشاورین نظامیش یک استراتژی جنگی را با هدف متوقف کردن پیشرویهای آلمان در اتحاد شوروی و شمال آفریقا اجرا کردند؛ و اشغال اروپای غربی با هدف محصور ساختن آلمان بین دو جبهه و حفظ چین و شکست دادن ژاپن را کلید زدند.
Roosevelt and his military advisers implemented a war strategy with the objectives of halting the German advances in the Soviet Union and in North Africa; launching an invasion of western Europe with the aim of crushing Nazi Germany between two fronts; and saving China and defeating Japan.

برای تمام مدتی که این دو تکنولوژی در ساخت بکار برده میشدند، طراحان مدار که از قطعات مجزا استفاده میکردند به مزیت ادغام کردن این دو تکنولوژی پی بردند؛ با این وجود، به دلیل ضعف تکنولوژیکی در ساخت مدارات مجتمع، کاربرد این طرح آزادانه فقط محصور به مدارات تقریباً ساده بود.
For as long as the two types of transistors have existed in production, designers of circuits utilizing discrete components have realized the advantages of integrating the two technologies; however, lacking implementation in integrated circuits, the application of this free-form design was restricted to fairly simple circuits.

درست همانطور که برخی حیوانات میتوانند از اشیاء بعنوان ابزار در محیط خود استفاده کنند تا به فضاهای باریکتری دست پیدا کنند، در اینجا می بینیم که انتروپیکا، دوباره با استفاده از شم خویش قادر به جابجا کردن دیسک بزرگی بود که نمایانگر یک حیوان است تا به یک دیسک کوچک که نمایانگر ابزاری است در فضایی محصور شده که در دیسک سوم نگهداری میشود دست پیدا کند و دیسک سوم از جایگاه ثابت اولیهاش رها گردد.
Just as some animals can use objects in their environments as tools to reach into narrow spaces, here we see that Entropica, again on its own initiative, was able to move a large disk representing an animal around so as to cause a small disk, representing a tool, to reach into a confined space holding a third disk and release the third disk from its initially fixed position.