منظره oor Engels

منظره

naamwoord

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

view

naamwoord

something to look at

اما ، هي ، براي غذا که اونجا نميري ، براي منظره اش ميري.
But, hey, you don't go there for the food, you go there for the view.

scene

naamwoord

البته نور روز منظره داخل حیاط کاخ را هیچ خوشایندتر نمیکرد.
Not that the daylight made the scene in the courtyard look any better.

sight

naamwoord

آنگاه زعال رسید و از این منظره فاجعه انگیز در حیرت فرورفت.
Zaal arrived, grave at sight of the disaster.

scenery · panorama · landscape · spectacle · prospect · perspective · outlook · vision · picture · vista · overlook · scape

Soortgelyke frases

نقاشی منظره
landscape art · scape

(تئاتر و غیره) منظره و چراغ و غیره را از طاق صحنه آویختن
fly

منظره ی هوایی
bird's-eye view

بی منظره
viewless

(نقاشی) منظره ی شب
nocturne

(در رمان و نمایش و غیره : منظره یا لهجه یا رفتار یا سنت محلی که برای اصیل جلوه دادن به کار می رود) ویژگی های محلی
local color

ایوان (دارای منظره ی خوش)
belvedere

(صحنه ی مناسب چنین شعر) منظره ی روستایی
idyll

(یک یا چند تصویر چسبانده به هم که یک منظره ی کامل مثلا منظره ی 081 درجه را نشان می دهد) چشم انداز (کامل)
panorama

voorbeelde

پردهای سیاه جلوِ آینهی منظره بینی درونیاش کشیده شده بود،
A black screen was drawn across his mirror of inner vision,

منظره و ریخت اتاق نشان میداد که این زن دوباره به همان زندگی پیشین که او را از آن نجات داده بود، برگشته است.
The look of the room told him clearly enough that she had gone back to the life from which he had taken her.

من که از دیدن آن منظره متعجب شده و به وحشت افتاده بودم بی اختیار گفتم: ای خائن پست فطرت.
'Judas! Traitor! ' I ejaculated.

تا آن لحظه از دیدن آن منظره حالش به هم میخورد.
Up until then it had been sort of gruesome to see.

آن منظره فکر پیروزی را از سر هری بیرون کرد.
Harry's victory faded from his mind as he watched.

ولی شرم داشت و به این جهت چنین وانمود میکرد که محو تماشای این منظره است گفت:
but felt shy, and therefore pretended to be examining the countryside

اما وقتی توجه رو به منظره معطوف میکنیم، و داریم اطلاعات منظره رو پردازش میکنیم چهره دیگه به سختی قابل تشخیصه.
But when we direct it to the scene, the face becomes barely perceptible as we process the scene information.

منظره خوفناكي خواهد بود
it will be horrible

باز هم میتوانی با آن منظره در افتی؟
canst thou yet ring boldly to that sight?

که از پشت آنها تمام کشتیهای لنگرانداخته در بندر دیده میشد، درست مثل چند تابلوی منظره که به دیوار آویخته شده باشند.
on all four sides through which one had complete views of the boats at the dock as if they were paintings hanging on the wall.

مسلماً منظرة هولناکی بوده؛ حیوان سیاه غول پیکر با چشمانی شعلهور و دهانی که از آن آتش بیرون میجهید در آن دالان دلگیر در پی قربانیاش خیز برمیداشت.
In that gloomy tunnel it must indeed have been a dreadful sight to see that huge black creature, with its flaming jaws and blazing eyes, bounding after its victim.

گرچه به راستی منظره آنها چنان نفرتانگیز بود که سخت دچار تهوع شدم.
although, indeed, the sight was so nauseous, that it perfectly turned my stomach.

نقاشي منظره لي سيکسون در زمره بهترين آثاره
li sixun's landscape painting was among the seized goods

منظره قایق در هم شکسته گویی او را دیوانه میساخت،
The sight of the splintered boat seemed to madden him

اما باز هم منظره گشت و گذار با پل ریسلینگ را در کنار دریاچهای در مین پیش چشم آورد.
Buthe pictured loafing with Paul Riesling beside a lake in Maine.

نه ناپلئون و نه هیچ یک از ژنرالهای او هرگز چنین منظره موحش و این اندازه کشته را در چنین فضای کوچکی ندیده بودند.
Neither Napoleon nor any of his generals had ever before seen such horrors or so many slain in such a small area.

اما با مشاهده منظره توده سنگین و ویرانهای که از روی پشتهای از دیوارهای کاه گلی و کوتاه پایین میریخت
but at the sight of some heavy ruinous pile overtopping from a knoll the low mud walls of a village

منظره خیالی، در محاق افتاده بود، و او آشکار میشد.
The vision had been eclipsed, now it reappeared.

کشیش که به استقبال تابوت میآید با چهرهٔ تردیدآمیزی این منظره را مینگرد.
The priest, coming to meet the coffin, looks perplexed

هرچند،مثل دندان افتاده، این پارکینگ های خالی میتواند مسئله ساز باشد، و اگر یک گوشه از دست رفته به خاطر منطقه بندی قدیمی داشته باشید، بعد میتوانید یک منظره بدی در محله خود داشته باشید.
However, missing teeth, those empty lots can be issues as well, and if you have a missing corner because of an outdated zoning code, then you could have a missing nose in your neighborhood.

درد فرودو مضاعف شده بود و در طول روز منظره چیزهای دور و اطراف در دیدگان او به سایههای خاکستری شبح وار تبدیل گشته بود.
Frodo's pain had redoubled, and during the day things about him faded to shadows of ghostly grey.

انگلیسی لبش را پیش آورده از گوشه چشم به این منظره نگاه میکرد.
The Englishman looked on sideways, pursing up his lips.

از نگاه کردن به این منظره هراسان بود
He was afraid to look

. این منظره خیلی... قشنگه
This landscape is very... decorative.

دیدن این منظره از مادری که هیچوقت فرصت سر خاراندن نداشت
Meg ran upstairs and soon came back again, looking relieved but rather bewildered, and a little ashamed.