هزینه و حمل و نقل oor Engels

هزینه و حمل و نقل

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

CAF

eienaam

Soortgelyke frases

قیمت بعلاوه هزینه حمل و نقل و هزینه بیمه
C.I.F

هزینه های حمل و نقل
Logistical Costs

هزینه ی حمل و نقل
freight

هزینه مالکیت و نگهداری-هزینه حمل و نقل
carrying costs

هزینه حمل و نقل تا بندر عباس
FREIGHT TO BANDAR ABBAS

مخارج مالکیت و نگهداری-هزینه حمل و نقل
carrying charge

voorbeelde

و دیگه به خط آهن و هزینه های حمل و نقل نیازی نداریم
and we dont need the railroads and the shipping costs anymore, you see

فکر اولیه این طرح بخشی از فعالیتهای موسسه موبیلیداد ورده (IMV موسسه حرکت سبز) [پرتغالی] است ، موسسهای داوطلبانه و خصوصی که فعالیتهایش بر یافتن شیوههای متفاوت و کم هزینه برای حمل و نقل شهری متمرکز است.
The initiative is part of the Instituto Mobilidade Verde‘s (IMV, Green Mobility Institute) [pt] activities; a non-profit NGO focused on alternative and sustainable means of transport for cities.

کمی تحقیق کردم که چقدر هزینه دارد، و بعد کمی شیفته سیستم های حمل و نقل شدم.
I did some research on how much it cost, and I just became a bit obsessed with transportation systems.

علی پی علاوه بر قبض برق مانند آب و برق، خدمات خود را به مناطقی همچون پرداخت جریمه حمل و نقل، هزینه اموال و هزینه های تلویزیون کابلی گسترش می دهد.
In addition to utility bills such as water and electricity, Alipay also extends their services to areas such as paying transportation fines, property fees, and cable television fees.

این نوع از اربیتراژ قیمت خیلی رایج است اما در این مثال ساده هزینهٔ حمل و نقل، نگه داری، ریسک و بقیهٔ فاکتورها در نظر گرفته نشدهاست.
This type of price arbitrage is the most common, but this simple example ignores the cost of transport, storage, risk, and other factors.

اسیکودا در افزایش جمع آوری عواید گمرکی؛ کاهش هزینه های حمل و نقل تجارتی؛ تسهیل تجارت؛ کاهش فساد و ساده سازی مراحل گمرکی نقش مهمی را ایفا نموده است.
ASYCUDA has helped increase custom revenue collection, reduce transport related trade costs, stimulate trade, reduce corruption, and streamline customs procedures.

آنها ممکن است قادر باشند تخلیه افراد را سازماندهی کنند، پروازهایی را که خارج از برنامه تنظیم شده اند، شناسایی کنند و یا به شما برای پرداخت هزینه حمل و نقل وام اضطراری پرداخت کنند.
They may be able to organize an evacuation, identify non-regularly scheduled flights, or give you an emergency loan to pay for transport.

و بعد یک نفر ایده داد که٬ جدا از حمل و نقل همگانی خوب٬ جدا از هزینه کردن برای جادهها٬ بیایید برای عبور از این تنگناها از هر راننده یک یا دو یورو عوارض بگیریم.
And then someone came up with the idea that, apart from good public transport, apart from spending money on roads, let's try to charge drivers one or two euros at these bottlenecks.

اثر بخشی هزینه از طریق روش استر بر روی مواد خام بستگی دارد به همه عوامل از جمله فاصله حمل و نقل مقدار نفت موجود در مواد خاک و موارد دیگر.
The cost effectiveness of esterification will depend on the feedstock being used, and all the other relevant factors such as transportation distance, amount of oil present in the feedstock, and others.