ولینگتن (سردار و دولتمرد انگلیسی) oor Engels

ولینگتن (سردار و دولتمرد انگلیسی)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

wellington

naamwoord

Soortgelyke frases

شهر ولینگتن (پایتخت زلاند نو)
wellington

چکمه ی ولینگتن
wellington

voorbeelde

با دیدن سیدنی، ولینگتن شهرکی به نظر میآمد.
Sydney made Wellington look like a small country town.

ولینگتن و پیل از چشمها افتاده بودند و شاه جدید لحنی پوزشخواهانه داشت
Wellington and Peel generally depreciated and the new King apologetic

اگر بخواهید من میگویم که من به کلیسای دوک ولینگتن و آقای گلدستون اعتقاد دارم.
If you like I will say that I believe in the church of the Duke of Wellington and Mr. Gladstone.

پیش از آن که کشتی واهاین از لنگرگاه ولینگتن خارج شود، همگی دریا زده شدند،
Before the Wahine was out of Wellington harbor they were all seasick

با دیدن ولینگتن جا خورده بودند،
Wellington had awed them

در ولینگتن و بعدرگبی سمت استادیاری داشته است.
He had been an assistant master at Wellington and then at Rugby.

هنوز چند ساعتی از ولینگتن دور نشده بودند که فرانک و مگی تصور کردند که مادرشان رو به مرگ است.
Some hours out of Wellington Frank and Meggie became convinced their mother was going to die;

نقشه ناپلئون این بود که نیروی فرانسه ولینگتن را به آن نقطه جلب کند و به سمت چپ متوجهش سازد.
the plan was to drawWellington thither, and to make him swerve to the left.

در روزنامه ترومپت خواندم که دوک ولینگتن این حرف را زدهـ یعنی وقتی تغییر مسلک داد و از کاتولیکها طرف داری کرد.
Why, I read in the 'Trumpet' that was what the Duke of Wellington said when he turned his coat and went over to the Romans.