کشوری (درمقابل : لشکری) oor Engels

کشوری (درمقابل : لشکری)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

civ

adjective noun

Soortgelyke frases

امنیت گروهی (اتحادیه چند کشور و مقابله ی دسته جمعی آنها با کشوری که یکی از آنها را تهدید کند)
collective security

(معمولا با تداعی منفی - طرفداری از قدرت روحانیون و نفوذ آنان در امور کشوری) کشیش گرایی
clericalism

دارای اهمیت محلی (نه کشوری یا جهانی)
parish-pump

وابسته به دولت یا کشور یا خط مشی کشوری
political

(دوران باستان) مرسیا (نام کشوری در مرکز و جنوب انگلیس)
mercia

میان کشوری
international

(کشوری را) از حقوق ملی خود محروم کردن
denationalize

کشوری برای پیرمردها نیست
No Country for Old Men

فرودگاه کشوری
airport

voorbeelde

هیچ کشوری جز انگلستان نمیتوانست چنین موجودی تولید کند.
No country but England could have produced him.

قوانین نژادپرستانهی آریایی ولو تری را از میان برمیداشت و آلمان را کشوری وسیعتر میکرد.
he was going to scotch the Aryan Lutheran ethic, shape a broader one.

ممكنه كه رييس جمهور به كشوري افريقايي ديگري بغير از نيجر ، اشاره كرده ؟
Is it possible that the President is referring to another African country, not Niger?

هر کشوری در دنیا یک روزنامه مانند این دارد.
Every country in the world has a newspaper like this.

حدس بزن چي شده خواهر کوچيکت برنده شد و به مسابقات کشوري رفته
guess what your little sister won. shes going to the nationals

که خود را تبعه کشوری میداند که در نظر او دارای بهترین نظم و مقررات جهان است.
as being a citizen of the best organized state in the world

کشوری با شکاف عمیق
A deeply divided country

جمهوری بنین (به فرانسوی: République du Bénin) کشوری است واقع در غرب آفریقا.
Benin, officially the Republic of Benin (French: République du Bénin), is a country in West Africa.

در آفریقا هر کشوری ارزش های منحصر بفرد خود را دارد.
Each country has a unique value proposition.

من در اردن بزرگ شدم، کشوری کمآب که از سال ۱۹۷۳ با کمبود شدید آب مواجه است.
I grew up in Jordan, a water-poor country that has experienced absolute water scarcity since 1973.

در کشوری با بیشتر از ۴٫۱۰۰ کالج و دانشگاه، بنظر میآید این باید نرمال باشد.
In a country with over 4,100 colleges and universities, it feels like this should be the norm.

ترويل زندگيشو براي کشوري که دوست داشت فدا کرد
Treville gave his life for the country he loved.

تو همون کشوری که زندانی ـش کرده بودن
Of the same country that imprisoned him.

چه کشوري ؟
What country?

و ایران تنها کشوری است که از سال 2008 میلادی نوجوانان را اعدام کرده است.
Iran is the only country known to have executed juvenile offenders since 2008.

ما به خدمت رفتیم زیرا عاشق کشوری هستیم که نماینده اش هستیم.
We signed up because we love this country we represent.

بلژیک اساساً کشوری چندزبانه است که به بخشهای فلامانزبان شمال (هلندیزبانان) و فرانسویزبان جنوب تقسیم میشود.
Belgium is essentially a bi-lingual country divided into the Flemish (Dutch-speaking) north and the French-speaking south.

بخش شمالی قبرس تنها توسط ترکیه به عنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته شدهاست.
The Turkish Republic of Northern Cyprus is only recognised as a separate state by Turkey.

ایران تنها کشوری است که در سال جاری میلادی جوانان بزهکار را اعدام کرده است.
Iran is the only country to have executed juvenile offenders so far this year.

ناحیههای مجارستان دومین سطح تقسیمات کشوری مجارستان پس از شهرستان است.
Districts of Hungary are the second-level divisions of Hungary after counties.

تو يک کشور ديگه يا هر کشوري
in another country or any country

مثل اينکه يک کشوري به اسم " بوقلمون " وجود داره ( ترکيه به انگليسي " بوقلمون " ميشه )
Like there's a country called Turkey.

و کشوری که بیشترین راه را دارد جمهوری آفریقای مرکزی است.
And the country with the furthest to go is Central African Republic.

اگرچه هیچ کشوری ادعای دیگری را به رسمیت نمیشناسد.
However, no country recognizes the claim of any other country.

در نتیجه ظلم توانفرسای خارجیها کسانی که صرفا به انگیزه پست سود و نه به عشق کشوری
Justly incensed at the grinding oppression of foreigners, actuated by sordid motives of gain rather than by love for a country