یخ بستن oor Engels

یخ بستن

werkwoord

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

freeze

verb noun

glaciate

werkwoord

Soortgelyke frases

عمل یخ بستن
gelation

voorbeelde

سپس مدفوع شروع به یخ بستن كرد، و آنرا بصورت تیغ شکل داد.
And as the feces began to freeze, he shaped it into the form of a blade.

دوباره يخ بستن.
Froze again.

نه تنها با عرق جبین بلکه میتوانند بگویند که ما از به بهای یخ بستن تن خود نان میخوریم
It may be said too that we eat it in the chill of our bodies;

پیشخدمتی در زد و با یخ خرد کرده و نعنا داخل شد و حتی از متشکرم و در بستن آهسته او سکوت شکسته نشد.
A waiter knocked and came in with crushed mint and ice but the silence was unbroken by his Thank you and the soft closing of the door.

با این حال، مقاومت سرسختانه شورویها و شرایط سخت آبوهوای محلی به اضافه زمینهای سختگذر منطقه، آلمانیها را از تصرف شهر بازداشت و آنها موفق به بستن مسیر راهآهن حیاتی کارلیا و مسیر منتهی به بندر بدون یخ نشدند.
However, fierce Soviet resistance and harsh local weather conditions with the bad terrain prevented the Germans from capturing the city and cutting off the vital Karelian railway line and the ice-free harbor.