ill-conceived oor Persies

ill-conceived

adjektief

Not properly planned or thought through

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

بد طرح شده

بد نقشه ریزی شده

نسنجیده

voorbeelde

It was ill conceived.
تصور بدي بود

Mazarin said: All this appears to me to be ill conceived, disjointed, gentlemen;
مازارین گفت: اینها که گفتید تمام با هم مناقض است،

It was an ill-conceived venture from the start.
از اولش هم سرمايه گذاري بدون فکري بود

It was an ill-conceived enterprise.
اين يک سرمايه گذاري بدون فکر بود

Other than cap, every attempt has been ill-conceived.
به جز اون مورد ، هر تلاشي نسنجيده بوده.

Sadly, our development and learning can at times be slowed or even halted by an ill-conceived desire to “pry at the plates.”
متأسّفانه توسعه و یاد گیری ما گاهاً می تواند با امیال نا درست برای 'گشودن لوحه ها' یواش و یا متوقّف گردند.

the illness must be treated first before the lady conceives
باید پیش از زایمان، بیماری را درمان کرد

He did not conceive of her body as a body, subject to the ills and frailties of bodies.
بدون او را فقط بدنی نمیپنداشت که مانند همهی بدنها گرفتار انواع بیماریها و ناتوانیها شود.