monkey jacket oor Persies

monkey jacket

naamwoord

(dated) A type of close-fit jacket worn by sailors

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

(عامیانه) کت تنگ و کوتاه مردانه

voorbeelde

We were fain to button up our monkey jackets
مجبور شدیم نیم تنههای سرتاسری خود را تکمه کنیم

I got up and took off my monkey jacket, and then stood in the middle of the room thinking.
نمی تنه تمام تکمهای خود را در آوردم و سپس وسط اطاق به فکر ایستادم.

No more monkey jackets and tarpaulins for me; I must mount a swallow tail, and drive down a beaver; so.
فلاسک، من که دیگر حاضر نیستم نیم تنه بپوشم و کلاه قیراندود سرم بگذارم. این جور.

but the next night an iron ball, closely netted, partly rolled from the pocket of the Lakeman's monkey jacket, as he was tucking the coat into his hammock for a pillow.
اما شب بعد، وقتی مرد اهل دریاچه پالتو خود را به صورت بالش تاه میکرد که در ننو بگذارد گلولهای آهنی که به دقت در تور بسته شده بود تا وسط از جیب او بیرون غلتید.

A waltz immediately began and on the organ, in a little drawing room, dancers the size of a finger, women in pink turbans, Tyrolians in jackets, monkeys in frock coats, gentlemen in knee breeches, turned and turned between the sofas, the consoles, multiplied in the bits of looking glass held together at their corners by a piece of gold paper.
بلافاصله رقص والس شروع میشد و رقاصانی به بلندی انگشت و زنانی با روسری گلی رنگ و کولیهای ژاکت پوش و میمونمهای سیاهپوش و آقایان شلوار کوتاه در تالار کوچکی بانوای ارگ بین مبلها و نیمکتهای راحتی و میزهای پایه کج میرقصیدند و میچرخیدند و عکسشان در قطعات آیینهای که گوشههیا آن با رشتههایی از کاغذ طلایی چسبانده شده بود منعکس میشد.