sake oor Persies

sake

/sɑːki/, /sɑːkɛ/, /seɪk/ naamwoord

The benefit or regard of someone or something

Vertalings in die woordeboek Engels - Persies

ساکی

Japanese rice wine

جهت

naamwoord

It also discusses the blessings we receive when we make sacrifices for the sake of the good news.
همچنین به برکاتی اشاره میشود که ازخودگذشتگیهای ما در جهت پخش بشارت نصیبمان میکند.

برای

naamwoord

All about him the city was hustling, forhustling's sake.
در این شهر همه عجله میکردند فقط برای اینکه عجله کرده باشند.

منظور · (با: for) به خاطر · (نوشابه ی الکلی ژاپنی که از تخمیر برنج به دست می آید - saki هم می نویسند) ساکی

Sake

Soortgelyke frases

lactobacillus sake
لاکتوباسیلوس ساکه

Lactobacillus sake
لاکتوباسیلوس ساکه

for God's sake
محض رضاي خدا

1 ASCETICISM The principles or practice of people who engage in rigorous self-discipline, abstinence and austerity for the sake of spiritual or intellectual discipline There is not much about
۱ . اصول و یا تمرین افرادی که با انضباط فردی جدی , پرهیز از ریاضت و ریاضت به خاطر انضباط روحی یا معنوی وارد عمل میشوند , بیشتر در مورد ریاضت در قرآن وجود ندارد . به خاطر داشته باشید که زندگی

for the sake of
بخاطر - به جهت - براي

sake yeast
مخمر ساکی

Japanese sake
ساکی

for God's sake
محض رضاي خدا

voorbeelde

Such a friend that I burned my arm for her sake.
چنان دوستی است که من برای او دستم را سوزاندم.

Till tomorrow, or, Be in to dinner or I shall not see you, or, I am staying in for your sake, and so on.
تا فردا یا برای صرف ناهار به موقع بیا وگرنه ترا نخواهم دید یا من فقط برای تو در خانه ماندهام.

I hope, for our sake, they exaggerate.
اميدوارم که اغراق کرده باشند

For heaven's sake don't touch on that topic, Elinor!
محض رضای خدا، در آن باره حرفی نزن، الی نور.

Right, well, sit down, have a cup of tea, for God's sake.
پس بشين و محض رضاي خدا يه فنجون چايي بخور

Buy you a cold one for old time's sake?
میخوای یدونه خنک برات بخرم واسه تجدید روزهایی که داشتیم ؟

For God's sake, she was the town pump!
محض خدا ، اون دوچرخه سواری می کرد

For God's sake, open the door!
با مسيح لويزا

After which she gently chid her daughter Annie, for not being more demonstrative when such kindnesses were showered, for her sake, on her old playfellow;
سپس دختر خود را به باد ملامت گرفت که هرگاه مشاهده میکند دکتر به خاطر او به همبازی سابقش مرحمتی میکند، به قدر کافی اظهار قدردانی و تشکر نمیکند.

for what you do will be done not for our sake, but for the sake of justice.
زیرا خدمتی که شما میکنید در راه عدالت است و منتی بر دوش ما ندارید.

For God's sake, Gattu.
به خاطر خدا ، گاتو.

For heaven's sake
آرتور، تورو خدا بهش رحمی بکن،

Listen, you stood in a bear trap, for goodness sakes.
محض رضای خدا ، تو افتاده بودی تو یه تله ی خرس

as Mr. Woodhouse declined cards entirely for the sake of comfortable talk with his dear Isabella
چون آقای وودهاس از خیر ورقبازی گذشته بود تا با خیال راحت با ایزابل ای عزیزش گپ بزند.

When a man's life beats strongly he never wonders why he goes on living: he lives for the sake of living, because it is a splendid thing to be alive!
وقتی که شخص به راستی زنده باشد از خود نمیپرسد برای چه زنده است؛ زنده است وزندگی میکند، زیرا که زندگی چیز بس والائی است.

For God's sake, don't you know that every time someone prominent is killed
به خاطر خدا، مگر نمیدانی که هر وقت یک شخصیت برجسته کشته میشود،

They got a kid for Christ's sake.
محض رضای خدا اونا بچه باهاشونه

For God's sake, Carl.
" محض رضاي خدا ، " کارل - مگه نمي بيني ؟

But for glory hallelujah's sake don't go putting any fancyfixings on the story.
ولی تو را به حق خدا دیگر لازم نیست ماجراهای من در آوردی توی قصهات بچپانی.

Maybe you will have other things to do, besides, but you are sent chiefly for my sake, I feel sure of it.
شاید هم کارهای دیگری داشته باشی لکن مخصوصا برای خاطر من است که به اینجا آمدهای.

your my wife, for christs sake
تو ، همسر من هستي

For Heaven's sake, she prayed, let them sit still there and not come floundering out to talk to her.
در دل گفت خدایا کاری کن که همان جا بنشینند و نیایند بیرون تا با من صحبت کند.

For your child's sake, don't throw your life away!
، به خاطر بچه ت هم که شده! جون خودتو نجات بده !

Learn to mistrust every one; take every precaution for the sake of the love which does not exist as yet.
برای آنکه قبلا قادر باشید اینچنین عشقی را، که هنوز در شما نیست نگاه دارید، یاد بگیرید که با ین دنیا اعتماد نداشته باشید.

Oh, for fuck's sake, Jonny.
. " گندت بزنن " جانی