سربند
fillet · headband · puggree · snood
(افسار کوتاهی که از دهانه ی اسب تا زین ادامه دارد و به اسب اجازه نمی دهد سر خود را خیلی به پایین خم کند) سربند oor Engels
(افسار کوتاهی که از دهانه ی اسب تا زین ادامه دارد و به اسب اجازه نمی دهد سر خود را خیلی به پایین خم کند) سربند
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
checkrein
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
از چهرهی سیاه و پهن مامی با آن سربند سفید فقط سایهای از پشت پردهها پیدا بود.
He always had this little smile.Well, he don' t smile much anymore. Well, I guess your bottle fills up real quick when your kids get smeared. Come on, CorporalMIZAN MIZAN
اونها اين سربند رو آمورده اند
We' re not aloneTEP TEP
یک سربند آبی و سفید بود و دیگری نارنجی و سفید.
The ECB continued to take part in the activities of several European and international institutions and bodies and to issue opinions on draft Community and Member State legislation on matters within its remitWikiMatrix WikiMatrix
مرد با سربند گفت
Without my rifle, I am nothingMIZAN MIZAN
تازه سربند و جلیقهام را پوشیده بودم بیایم بیرون...
Hey, uh- uh- uh- How ' bout I buy you lunch?MIZAN MIZAN
اون يک سربند زرشکي ميبنده
Honourable senators, I should like to join all those senators who are paying tribute to Senator Twinn and to associate myself with the sensitive remarks that have been uttered here todayTEP TEP
سربند تاج در حدود ۱۶۶۰ ساخته شده و قوسهای آن در حدود ۱۷۷۰ میلادی به تاج افزوده شدهاند.
I know you will, but I thought of that as wellWikiMatrix WikiMatrix
... یه سربند سرخپوستی کوچیک می پوشیدی
Those movies are about how the whiteman keeps the brother man down... even in a galaxy far, far awayOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
اين سربند طلايي است كه پادشاه سونگ وانگمي بستند
Leave the bloody third force to Joe, forget York Harding, and gohome with PhuongTEP TEP
مگ در آن لباس سادهی خاکستری، با سربند مخمل آبی، روبان ابریشمی و بالاخره با آن سنجاق و مروارید
What else do we do here other than make people feel better about themselves?MIZAN MIZAN
ماریوس از آن پس از لب نهادن بر دست او، بر گوشه سربند او یا بر یک حلقه زلف او جلوتر نمیرفت.
' Cause we could work something outMIZAN MIZAN
متيو آنها را ديد كه دارند به نزد او مي آيند : اين هياكل با دستان ناپيدا و صورتهاي قاب شده در ميان سربند.
The tax advantages granted by the Qualifying Companies regime are not related to investments, to job creation or to specific projectsLiterature Literature
گوشت کانگرو نیز یکی از منابع سرشار از امگا ۳ است، با سربند و استیک شامل ۷۴ میلیگرم در هر ۱۰۰ گرم از گوشت خام.
Hot dog, stop frakking thinking and shoot, gods damn itWikiMatrix WikiMatrix
لس آنجلس سیاه: پروندههای واقعیتمجازی، نسخهای از پروندههای بازی برای سربند واقعیت مجازی بود که از اچتیسی وایو پشتیبانی میکرد و در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۷ عرضه شد.
l liked hearing you say itWikiMatrix WikiMatrix
بازیکن در چادری درون یک غار بیدار میشود، و پس از پیدا کردن یک نمایشگر سربند واقعیت مجازی و اسکنر لیدار، میتواند محیط اطراف خود را با استفاده از نقاط رنگارنگ ببیند.
Sex antagonism, I guessWikiMatrix WikiMatrix
به جلوتر بیایم، الان ۲۰ سالهام، فروریختن برجهای دوقلو را تماشا میکنم، ترس در گلویم گیر افتاده، و سپس یک صورت روی صفحه جلوه میکند: مرد تیره پوستی با سربند و ریش، و میفهمم که دشمن جدید ملت ما درست شبیه پدربزرگم است.
Speaker, obviously the hon. member has not stated the position of the Conservative Party or Mr. Clark at allted2019 ted2019
شما حتی میتوانید این را بعنوان فیلم - ماجراجویی-خودت را-انتخاب کن تماشا کنید «لحظه،» که یک سربند نوار مغزی، فیلم را به واسطهٔ واکنشهای مغز-محور شما تغییر میدهد، و هر بار که توجه شما کاهش یابد یک پایان متفاوت به شما ارائه میدهد.
Oh, I suspect you have some serious issuested2019 ted2019
سر دهنه و یا به اصطلاح سربند آب متعلق به همه ساکنین بود و مردم آن را به نسبت زمینهای کشت شده و بر حسب دقیقه و یا ساعت در هفته، تقسیم میکردند تا بتوانند به نوبت نخلستانها و یا سایر مزارع خود را آبیاری کنند.
Each member of the Commission shall meet its own expenses arising from attendance at meetings of the Commission and of its subsidiary bodiesMIZAN MIZAN
طبق گزارشی در شیکاگو تریبون به سال ۱۹۹۳، «در آینده، فناوری واقعیت مجازی به بشر این امکان را میدهد که با پوشیدن لباسهای ویژه، سربند و دستکشهای ویژه، بتواند از راه رایانههایی که به خطوط تلفن متصل هستند از راه دور و در مکانهای جداگانه از حیث جغرافیایی، با همنوعان خود رابطه جنسی برقرار کند.»
a country club for retired bootleggers. im puttin you up for membershipWikiMatrix WikiMatrix
19 sinne gevind in 4 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.