Vertaling '(کالبدشناسی) مغز تیره' – Woordeboek Persies-Engels

(کالبدشناسی) مغز تیره

naamwoord

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

وابسته به پیاز مغز تیره (یا مغز حرام)

bulbar

(کالبد شناسی - بافتی که دیواره ی درونی جمجمه و حفره ی مغز تیره را مثل آستر پوشانده است) آپاندیم

ependyma

مغز تیره [myelogram]

myelo-

وابسته به ستون فقرات یا مغز تیره

spinal

(پزشکی) آماس مغز تیره یا مغز استخوان

myelitis

مغز تیره ی پشت

spinal cord

دارای مغز تیره

medullated

(پزشکی) عکس مغز تیره (توسط اشعه ی ایکس)

myelogram

مغز تیره تبسی

poliomyelitis

Advanced filtering

Subcorpus

Target language phrase

Voorbeelde moet herlaai word.

پياز مغز تيره

No, in generalTEP TEP

ببینید، بر اساس تجربه شخصی همه ما میدانیم که زمانی که میخوابیم، خواب مغز را تمیز می کند، و زمانی که نمیخوابیم مغز ما تیره خواهد شد.

Never better... the heavyweight champion of theworld, the Italian Stallionted2019 ted2019

زیرا وی از کودکی بیشتر به جنبه تاریک و تیره قضایا توجه میکرد و تصورات عجیبی در مغز خود میپروراند.

Based on in vitro and in vivo studies, raltegravir is eliminated mainly by metabolism via a UGT#A#-mediated glucuronidation pathwayMIZAN MIZAN

و چون خاطرات لطیفش با خیالات تیره ناشی از بخارات معده در مغز تاریکش در هم شدند یک لحظه خواست تا در نزدیکی کلیسا گشتی بزند

Dreamy as everMIZAN MIZAN

4 sinne gevind in 3 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.