تجویز کردن (به ویژه امور مذهبی را) oor Engels

تجویز کردن (به ویژه امور مذهبی را)

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

rubricate

adjective verb
farsilookup.com

Geskatte vertalings

Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings

Soortgelyke frases

تجویز کردن
dictate · order · prescribe · recommend
برای خود دارو تجویز کردن
self-medicate
(پزشکی - این باور : برای درمان برخی بیماری ها باید داروهایی تجویز کرد که در شخص سالم نشانه هایی مشابه علائم بیماری مورددرمان تولید می کنند) جور درمانی
homeopathy
(پزشکی) تجویز کردن
exhibit · indicate
(پزشکی) سرما درمانی (مثلا تجویز کیسه ی یخ برای کم کردن تب)
cryotherapy
(پزشک) تجویز کردن
prescribe
(برای مداوا) تجویز کردن
adhibit

voorbeelde

wedstryd
woorde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
سه تا متخصص مختلف سه مدل مختلف از یک دارو رو تجویز کردن.
Directive #/#/EC is amended as followsted2019 ted2019
دکتر ریچاردز براتون چند تا قرص. شادی آور تجویز کردن
Because the Council did not trust you, my young apprenticeOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
ولی اگر تنها روی تجویز کردن تمرکز کنیم ریسک این را داریم که دو نکته بسیار مهم را نادیده بگیریم.
Otto, in the first place, we' r e actorsted2019 ted2019
یک کلینیک درد توضیح داد که آنها مسکنها را تجویز میکنند ولی برای ترک و کم کردن آن خدماتی ندارند.
What mission?ted2019 ted2019
جواز اين يارو رو تازگي براي تجويز مواد غيرقانوني براي بچه هاي دبيرستاني لغو کردن
There' s a rabbiOpenSubtitles2018.v3 OpenSubtitles2018.v3
مشورتهای مخفیانه شان درباره ی بیمار و نقشه ی منصرف کردن او از کار را که پزشک تجویز کرده بود به یاد آورد.
They eat monkey brainsMIZAN MIZAN
و برای راضی کردن او به خوردن دواهایی که دکتر تجویز کرده بود حیلهها به کار میزد که هیچ تصور نمیکردم از اوبربیاید.
A gas sample shall be analysed with the usual equipment (sampling bag or integrating method), and the mass of the gas calculatedMIZAN MIZAN
مشورتهای مخفیانهشان دربارهی بیمار و نقشهی منصرف کردن او از کار را که پزشک تجویز کرده بود و بیرون آوردن وی ، دلبستگی پسر کوچک که او را کیتی من میخواند و بدون گفتن شب به خیر به او نمیخوابید، به یاد آورد.
I' m losing my apartment, MelvinMIZAN MIZAN
8 sinne gevind in 2 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.