دوز کشنده میانه (آی.دی 50)
median lethal dose (ld50)
دوز کشنده oor Engels
دوز کشنده
Vertalings in die woordeboek Persies - Engels
lethal dose
en
sufficient amount to kill
Geskatte vertalings
Vertoon algoritmies gegenereerde vertalings
Soortgelyke frases
voorbeelde
Advanced filtering
Voorbeelde moet herlaai word.
این گروه در دهه نود توانست با تحت فشار قرار دادن دولت بریتانیا، در اعمال منع قانونی انجام آزمایش متوسط دوز کشنده (به انگلیسی: LD50) خوراکی موفقیتهایی به دست آورد.
This Regulation shall enter into force on the #th day following that of its publication in the Official Journal of the European UnionWikiMatrix WikiMatrix
اما به هرحال استفاده از دوز کشنده پروپوفول در ۱۱ اکتبر ۲۰۱۳ به دستور فرماندار متوقف شد به این دلیل که اتحادیه اروپا تهدید کرد در صورت استفاده از این دارو با هدف اعدام صادرات دارو را کاهش خواهد داد.
The job' s not difficultWikiMatrix WikiMatrix
از آنجا که مقاومت از فردی به فردی دیگر متفاوت است، «دوز کشنده» نشان دهنده میزان مرگ یک درصد از افراد جامعه آماری پس از مصرف یک ماده (معمولاً در ازای هر کیلوگرم از وزن فرد در برابر یک دوز از ماده ثابت است).
Yeah, whatever.I' m gonna give my notes to someone elseWikiMatrix WikiMatrix
3 sinne gevind in 1 ms. Hulle kom uit baie bronne en word nie nagegaan nie.