ذخیره کردن oor Engels

ذخیره کردن

werkwoord

Vertalings in die woordeboek Persies - Engels

save

werkwoord

to write a file to a disk

حدس میزدم چه اتفاقی ممکنه بیفته. غذاها مو ذخیره کردم.
I knew what was coming. I saved up my food.

reserve

verb noun

چوه همه شراعها را افراشتند، اهب ریسمان نجات را که برای کشیدن او به بالای سر دکل ذخیره کرده بودند باز کرد
All sail being set, he now cast loose the life line, reserved for swaying him to the main royal mast head;

hoard

verb noun

لازم نیست کنسروهای اسپاگتی را ذخیره کرده یا به زیرزمین پناه ببریم.
We don't have to hoard cans of spaghetti or go down into the basement.

lay by · stock · store · store up · put away · Reserve · accumulat · bespeak · conserve · hive · hive away · lay in · put in · salt away · stack away · stash away · stockpile

Soortgelyke frases

(موجودی یا ذخیره یا خوراک و غیره) تمام کردن
exhaust

(در مصرف ذخیره و غیره) امساک کردن
eke

(در محل مخفی) بری روز مبادا ذخیره کردن
stash

(هتل و تئاتر و هواپیما و غیره) جا ذخیره کردن
reserve

در نهفتگاه ذخیره کردن
cache

(بازرگانی) پول ذخیره کردن (برای پرداخت بدهی و غیره)
protect

دیسک را به واحدهای ذخیره سازی تقسیم کردن
clustering

انباشتن، ذخیره کردن
Stockpile

(واحد نظامی را از حالت آمادگی رزمی به حالت ذخیره درآوردن) نافعال کردن
deactivate

voorbeelde

درست مثل ذخيره كردن گردو براي زمستون
just as nuts save for the winter

اینطور که معلومه دنبال کننده ی ما اعتقادی به ذخیره کردن عکسا رو فضای اینترنت نداشته
Apparently the stalker also didn't believe in storing photos in the cloud.

فهرست راهنمای پایۀ مورد استفاده برای ذخیره کردن تصاویر
The base directory used to save the images

براي ذخيره کردن ، چي ؟
For storing, what?

حافظۀ پشتیبان: % # ، ذخیره کردن تحت: %
backing-store: %#, save-unders: %

ذخیره کردن طرح‌بندی صفحه کلید
Save Keyboard Layout

با تکنولوژی امروز ذخیره کردن حتی یک کیوبیت در زمانی به اندازه کافی طولانی نیز مشکل است.
With today's technology, storing even a single qubit reliably over a sufficiently long time is difficult.

ذخیره کردن طرح‌بندی صفحه کلید
Save Keyboard

ایجاد همان ساختار درختی استفاده‌شده در سند برای ذخیره کردن نماها در فهرست راهنمای هدف
Create in the target directory the same tree structure used in the document to store the views

ذخیره کردن تصاویر
Select Images

مشکل، ‹برای خود ذخیره کردن› نیست بلکه ‹برای خدا دولتمند نبودن› است.
The fault is not so much in ‘laying up treasure for oneself’ as it is in failing to be “rich toward God.”

برای ذخیره کردن یک را فشار دهید
To save, press one.

آنها بايد براى كمك كردن به مشتريهايشان در ذخيره كردن آن پاداش بگيرند.
They ought to be rewarded for helping their customers save it.

ذخیره کردن طرح‌بندی صفحه کلید
Override keyboard fonts

اينا به همين راحتي فاسد نمي شن, و براي ذخيره کردن خوبن
they don't get easily spoiled, and are good food substitutes

راه حل آبشارهسازی جزءبهجزء ذخیره کردن دنبالههای جدیدی از لیستهای Mi است.
The fractional cascading solution is to store a new sequence of lists Mi.

ذخیره کردن گزارش
Save Report

پرونده برای ذخیره کردن نتایج در آن
File to save results to

من حدس ميزنم براي ذخيره کردن يه چيزِ خيلي حساس يا خطرناک لازمش داره
If I had to guess it's to store something highly sensitive or dangerous.

ذخیره کردن تصاویر
Save Images

اسم تجارتخانه دونوسینگنتاحال برای ذخیره کردن چشم مقاطعهکاران بیچاره بکار رفته است.
The name of the firm of Nucingen has been used to dazzle the poor contractors.

ذخیره کردن طرح‌بندی صفحه کلیدKeyboard Layout Name
Swedish Keyboard

حفظ ساختار درختی استفاده‌شده برای ذخیره کردن نماهای سند در فهرست راهنمای هدف
keep the tree structure used to store the views in the document in the target directory

& ذخیره کردن فهرست رشته‌ها در پرونده... ‌
& Save Strings List to File

نتیجه‌ای برای ذخیره کردن وجود ندارد: فهرست نتیجه خالی است
There are no results to save: the result list is empty